مردی درمانده که مشتاق است حلقه نامزدی نامزدش را پس بگیرد، تصمیم میگیرد تختشان را بفروشد؛ اما متوجه میشود که این تخت به صحنهای برای دیدارهای پرشور، آرزوهای ممنوعه، و زندگی درهمتنیدهی عشاق گرفتار بین عشق، شهوت و بقا تبدیل شده است.
داستان در سال ۱۹۴۴ روایت میشود. ویکتوریا که از اسارت به عنوان "زن آسایشگر" فرار کرده، پناهگاه و عشقی تازه را در کنار مردی مییابد که سلینا در فیلم اول او را ترک کرده بود.
ایسا و برادرش توماس برای فرار از دست پلیس، در یک یتیمخانه دورافتاده در جنگل پناه میگیرند. اما این پناهگاه امن، به زودی به جهنمی تبدیل میشود که توسط فرقهای قربانیکننده اداره میشود؛ فرقهای که تحت فرمان یک خدای شبانه ترسناک است.
طلا پس از ماه ها ناپدید شدن دوباره ظاهر می شود. ماشین او در منطقه ای دورافتاده خراب می شود. او در خانه ای با افراد عجیب و غریب آشنا می شود. وقتی در ماشینش از خواب بیدار می شود، می پرسد که آیا این رویا بوده یا واقعیت.
GG، مخفف "بازی خوب"، داستان ست، یک گیمر مشتاق و مصمم را روایت میکند که در دنیای بازیهای ویدیویی غوطهور میشود و در حالی که با چالشهای مختلفی در خانواده خود روبرو است، به "بازیهای رقابتی گروهی" میپیوندد.
جیک، نوکر جوانی، شیفتهی همسر کتکخوردهی اربابش میشود. او به فرار زن از چنگ شوهرِ ظالمش کمک میکند و اوضاع به هم میریزد و خونی و مالامال از خشونت میشود...
داستان درباره یک مامور مخفی است که برای انجام ماموریتی وارد دنیای خطرناک قاچاقچیان مواد مخدر میشود. اما اوضاع زمانی پیچیده میشود که رهبر باند شیفتهی او میشود.