سه سرباز وظيفه ى امريكايى به نامهاى « آل » ( مارچ ) ، « فرد » ( اندروز ) و « هومر » ( راسل ) ، پس از پايان جنگ جهانى دوم به شهر زادگاهشان باز میگردند تا زندگى جديدى را آغاز كنند...
سارق مشهور ارل توسط رئیس قدیمی خود استخدام می شود تا به گروهی از مجرمان بی تجربه کمک کند تا سرقت از یک استراحتگاه کالیفرنیا را برنامه ریزی و انجام دهند...
« بيگ جان مك مسترز » ( گيبل ) و « اسكوار جان سند » ( تريسى ) دو جويندهى نفت هستند كه فراز و نشيبهاى مالى آنان با مشغلههاى عاطفىشان در هم آميخته است.
گوژپشت ناقوس زن کلیساى نتردام ، « کازیمودو » ( لاتن ) ، به دخترى کولى به نام « اسمرالدا » ( اوهارا ) دل مىبندد. در حالى که کشیش کلیسا ( میچل ) به « اسمرالدا » نظر سوء دارد و به خاطر حسادت به افسرى ( مارشال ) که مورد توجه دختر است ، او را زخمى مىکند و گناهش را به گردن دختر مىاندازد.
سال 1938، جنگ خاتمه پیدا کرده است اما استن که مسئول حفاظت از یک سنگر بوده هنوز از این قضیه مطلع نشده است. در همین هنگام الیور، همرزم سابق استن، عکس وی را در یک روزنامه می بیند و ...
این فیلم، بی وفایی فرزند نسبت پدر و مادر را نشان می دهد. وقتی زوجی سالخورده خانه خود را از دست می دهند، هیچ یک از پنج فرزند آنها نمی پذیرد پدر و مادر خود را تحت سرپرستی خود بگیرد به همین دلیل آنها مجبور به جدایی می شوند و...
منطقه کوچک "مارشویا" تنها یک مشکل کوچک دارد. پرداخت کننده اصلی مالیات، بیوه ای ثروتمند به نام "سونیا" به پاریس رفته و "کنت دانیلو" به فرانسه فرستاده می شود تا از ازدواج او با مردی غریبه جلوگیری کرده و خطر از دست رفتن پول هنگفتی را از بین ببرد...