"مورتیمر برستر" یک روزنامه نگار و نویسنده است.در صحنه ابتدایی فیلم او در تالار شهر در حال ازدواج است.اما او متوجه می شود که خاله هایش مردی را به قتل رسانده و جسدش را در انبار مخفی کرده اند...
« کونچا پرس » ( دیتریش ) زنى است که رفتار گیجکننده و پیشبینى ناپذیرش باعث سرگردانى دو تن از دلباختگانش ، « دون پاسکو آل » ( آتویل ) و « آنتونیو » ( رومرو ) میشود و حتى کار آن دو را به دوئل میکشاند.
به امید تبلیغات مثبت، یک شرکت دخانیات به هر شهر آمریکایی که سیگار را به مدت 30 روز ترک کند، 25 میلیون دلار پیشنهاد می دهد. در میان یک جنون رسانه ای، ایگل راک، آیووا چالش را می پذیرد در حالی که ...
» اسمايلر گروگان « ( دورانته) با ماشين از بالاى صخرهاى سقوط می كند و سرنشينان چهار اتومبيل شاهد اين تصادفاند. » اسمايلر « پيش از مرگ به آنان می گويد كه 350 هزار دلار از پولهاى مسروقه اش را زير « W بزرگ « پارك ايالتى ساحل سانتا رزيتا پنهان كرده است. حالا چهار اتومبيل به طور جداگانه به طرف سانتا رزيتا به راه می افتند...
خلافكارى به نام » ديو كانوى « ( فورد ) هر روز يك سيب از » آنى « ( ديويس )، پيرزن فروشنده ى دورگرد و دائم الخمر مى خرد، چون تصور مى كند كه با اين كار خودش را از گزند مافيا در امان نگه مى دارد. تا اين كه دختر » آنى « ( آن مارگرت )، با اين تصور كه مادرش خانمى ثروتمند است، مى خواهد به ديدنش بيايد. حالا » ديو « و عده ى بسيارى دست به دست هم مى دهند تا از » آنى « يك » خانم « بسازند.
سه زن زیبا وارد دنیای نمایش برادوی می شوند."سوزان" خواننده ای است که مجبور می شود پدر سالخورده اش را ترک کند،"شیلا" دختری کارگر که مورد علاقه یک میلیونر و دوست پسر وفادار خود است و در نهایت "ساندرا" دختری مرموز اهل اروپا...
میلیونر امریکایى ، « مایکل براندن » ( کوپر ) آن قدر شیفتهى زندگى زناشویى است که تا به حال هفت ازدواج را پشت سر گذاشته است . « براندن » در سفرى به ریویرا با دخترى فرانسوى به نام « نیکول » ( کلبر ) آشنا مىشود که به خواستگارى او جواب رد مىدهد. اما واکنش « نیکول » ، « مایکل » را به هشتمین ازدواج خود بیشتر راغب مىکند.
"رابرت کانوی" دیپلمات بریتانیایی به همراه گروه کوچکی در کوههای هیمالیا گرفتار شده و توسط افراد اسرار آمیزی نجات پیدا می کنند.آنها که توسط کوهها از دنیای خارج و آتش جنگ جهانی دوم جدا شده اند،راهی وسوسه برانگیز برای فرار از دنیای خسته کننده است...
یک استاد رقص باله عاشق خواننده ای زیبا می شود. اما وقتی شایعه هایی درباره اینکه آنها در خفا با هم ازدواج کرده اند شروع به گسترش می کند، رابطه آنها وارد مرحله پیچیده ای می شود ...
منطقه کوچک "مارشویا" تنها یک مشکل کوچک دارد. پرداخت کننده اصلی مالیات، بیوه ای ثروتمند به نام "سونیا" به پاریس رفته و "کنت دانیلو" به فرانسه فرستاده می شود تا از ازدواج او با مردی غریبه جلوگیری کرده و خطر از دست رفتن پول هنگفتی را از بین ببرد...