نیروهای اهریمنی در خانه Amityville به یک چراغ باستانی هدایت می شوند، که راه خود را به یک عمارت دورافتاده در کالیفرنیا پیدا می کند، جایی که شیطان یک دختر کوچک را با نشان دادن خود به شکل پدر مرده او دستکاری می کند...
«فرمانده کرک» و خدمه اش برای نجات زمین از حمله بیگانگان، در زمان سفر کرده و به قرن بیستم می روند تا تنها موجوداتی که می توانند زمین را نجات دهند اما اکنون منقرض شده اند (گونه ای از وال ها) را با خود به زمان حال بیاورند...
زمان سوپربول فرا رسیده است و اتفاقات بسیار زیادی در جریان می باشد. یکی از بازیکنان، دیو ولکی، به قدری خود را مشغول بازی کرده است که همسرش را به طور کلی نادیده می گیرد. شرکت مدیریت نسبت به ستاره ی کوارتربک تیم، مک کالی، علاقه ی خاصی پیدا کرده و به فردی وظیفه داده است که او را وارد شرکت کند؛ در غیر این صورت خودش هم اخراج خواهد شد. اما این اتفاقات در مقابل اتفاق مهمی که قرار است به وقوع بپیوندد، مشکلاتی جزئی هستند. یک قاتل زنجیره ای در حال پرسه زدن می باشد. به نظر می رسد که اتحادیه نمی خواهد که تیم کوگر ها برنده شوند. آن ها سعی کردند مربی تیم را مجبور کنند که برخی از بازیکنان را مجروح کرده یا به آن ها دارو بدهد اما او این کار را نپذیرفت و کشته شد. اکنون مدیر تیم باید از قبل از این که آسیب جدی به تیم وارد شود از هویت این قاتل زنجیره ای پرده برداری کند...
در سال 1869 در کنتاکی، پسری جوان و دوستانش برای یافتن صندوق گنجی که پدر مرحومش در طول جنگ داخلی در باتلاقهای فلوریدا پنهان کرده بود، راهی سفر میشوند.
یک نویسنده دیوانه یک خدمتکار را پس از مقاومت در برابر پیشرفت های او می کشد. نویسنده برای مخفی کردن جسد از برادرش کمک می گیرد و مشکلات غیرمنتظره ای برای هر دوی آنها ایجاد می شود....
“جان فوربز” یک مرد خانواده است که از کار خود به عنوان یک مدیر بیمه خسته شده است.اما وقتی به “مونا استیونز” آشنا می شود زندگی برای او رنگ دیگری پیدا می کند…
« فيل گرين » ( پك ) روزنامه نگارى است كه قصد دارد با نوشتن رشته مقاله هايى به افشاگرى درباره ى گرايشهاى ضد سامى گرى بپردازد . وقتى او در راه يافتن به عمق اين مشكل ناموفق مى ماند ، تظاهر به يهودى بودن مى كند ...
زنی رنجور به تنهایی فروشگاهی را اداره می کند در حالیکه پسر بی مسئولیتش بدون خبر از او مسافرت می کند.وقتی به پسر گفته می شود مادرش سرطان دارد، او به خانه بازگشته و تصمیم می گیرد به مادرش در اداره فروشگاه کمک کند.پس از مدتی آنها در فعالیتهای غیرقانونی درگیر می شوند و...
"رابرت کانوی" دیپلمات بریتانیایی به همراه گروه کوچکی در کوههای هیمالیا گرفتار شده و توسط افراد اسرار آمیزی نجات پیدا می کنند.آنها که توسط کوهها از دنیای خارج و آتش جنگ جهانی دوم جدا شده اند،راهی وسوسه برانگیز برای فرار از دنیای خسته کننده است...
جورج گریگ که فرمانده یک سفینه فضایی است به دست نیرو که از سیاره ای دیگر آمده نابود می شود همانروز از وی بچه ای به دنیا می آید که نامش را جیمز می گذارند جیمز وقتی بزرگ می شود به خدمت سفینه فضایی در می آید تا جای پدر را بگیرد از آن طرف نیرو با ماده ای که اختراع کرده سیاره ای را نابود می کند و اکنون قصد دارد با همان ماده به جنگ زمین بیاید اما سفینه اینتر پرایز که جیمز نیز در آن است قصد دارد جلوی این کار را بگیرد...