یک مبلغ آفریقایی به یک مرد مسیحی در ایالات متحده می گوید که احساس می کند کلیسا در آمریکا در خطر بزرگی است. مسیحی از شنیده هایش بسیار متقاعد می شود و نقشه ای را برای رسیدن به شهر خود با انجیل تنظیم می کند...
مراسم هشتاد و نهمین جوایز اسکار مراسمی از جانب آکادمی علوم و هنرهای سینما است که در آن جوایز اسکار به بهترینهای صنعت سینما در سال 2016 اهدا میگردد. این مراسم در تاریخ 26 فوریه 2017 و به میزبانی "جیمی کیمل" برگزار شد.
هنگامی که درگیری بین یک گروه از جوانان رخ می دهد، استوارت از فرصت استفاده می کند و داستان تکان دهنده هوسیا پیامبر عهد عتیق را با گروه در میان می گذارد...
یک نوجوان بسیار چاق و گوشه گیر آفریقایی-آمریکایی بنام پرشس (مونیک) که هم اکنون باردار شده است در یک مدرسه شبانه برای تحصیل قبول میشود. جایی که یکی از معلم هایش به او کمک میکند تا از این حالت گرفتگی و تنهایی خارج شده و مسیر جدیدی را در زندگی پیدا کند …
بعد از اینکه از دوست دخترش فریب میخورد ، زندگی ش به بن بست میخورد ، با وجود اینکه هیچ تجربه ای در تئاتر ندارد ، تصمیم میگیرد در تئاتر نقشی را بر عهده بگیرد ولی ..
بت میدلر و ناتان لین در این کمدی در نقش جکولین ساسان، زنی جاهطلب و با استعداد مشکوک که رمان پرفروش درهٔ عروسکها را نوشت، بازی میکنند. این رمان به یک پدیده فرهنگی تبدیل شد.
زن جوانی دلسوز ، به ماموریت رحمت می پیوندد و فرزندان خواهر معتاد خود را نجات می دهد. آنها با هم راهی سفری حماسی به سوی ناشناخته ها می شوند و امیدوارند راهی پیدا کنند که بتواند خانواده را در کنار هم نگه دارد...
مادری به نام پتی دوک به شیکاگو می رود تا سعی کند پسرش، رابرت فلوید، را پیدا کند. چرا که ناگهانی با او تماس گرفته اما نمی توان با او ارتباط برقرار کرد...
یک مرد مسن مرموز درخواست می کند که عروس را ببوسد. ارواح آنها جای خود را عوض می کند و روح عروس را در بدن بیمار پیرمرد محبوس می کند تا اینکه او بوسه را برگرداند...
نیروهای اهریمنی در خانه Amityville به یک چراغ باستانی هدایت می شوند، که راه خود را به یک عمارت دورافتاده در کالیفرنیا پیدا می کند، جایی که شیطان یک دختر کوچک را با نشان دادن خود به شکل پدر مرده او دستکاری می کند...
«جویی» با مادرش زندگی میکند. پدرش در کنار آنها نیست، جویی مدرسه را دوست ندارد، حوصلهاش سر رفته و از کسی دستور نمیگیرد. به عبارت دیگر، او یک شیطون کوچولوی واقعی است. مادرش که دیگر از دست او خسته شده، تصمیم میگیرد برایش یک «برادر بزرگتر» (نوعی پدر جایگزین) پیدا کند. در ابتدا، این «آرنی» دستوپا چلفتی نمیداند چطور با جویی رفتار کند، اما بعد از مدتی همه چیز تغییر میکند.
زن بیوه ای که شوهرش را در جنگ از دست داده، به دیدار مادر شوهرش می رود و در یک کولاک برف گیر می افتد. او در این مدت، رازهای پنهان و وحشتناکی را از خانواده شوهرش کشف می کند.