Diana Muldaur

معلم فداکار آن سالیوان، هلن کلر ناشنوا و کور را به سوی نور دانش هدایت می کند...

یازده نفر به عنوان بخشی از آزمایش دولت برای شبیه سازی یک هولوکاست هسته ای به یک پناهگاه فرود می آیند...

مردی بیدار می شود و خود را در قرن 22 پیدا می کند ، جایی که زنان بر جهان حکومت می کنند و مردان برده ای به نام دینک هستند. او اسیر شده و به عنوان یک برده فروخته می شود ، اما با یک حرکت شورشی مرد فرار می کند...

پلیس سیاتل در یک نیروی پلیس فاسد گرفتار می شود که سعی دارد آن را اصلاح کند...

در تابستان سال 1935، دوقلوهایی به نامهای "نیلز" و "هالند" به همراه خانواده خود در مزرعه ای زندگی می کردند. مادربزرگ دوست داشتنیشان "آدا" چیزی به نام "بازی" را به آنها آموخت. تعدادی اتفاق به وقوع پیوسته و به نظر می رسد آنها مسئول هستند...

هارکر فلیت پس از سقوط برای سرقت قطار، از زندان آزاد می شود و از شرکای سابق خود که او را فریب داده اند، انتقام می گیرد...

تونی پتروسللی، یک وکیل جوان، در یک پرونده قتل درگیر می شود...

یک دانشمند فراری نفرین شده که تحت شرایط سخت عصبی به هیولایی سبز رنگ تبدیل می‌شود...

جورج گریگ که فرمانده یک سفینه فضایی است به دست نیرو که از سیاره ای دیگر آمده نابود می شود همانروز از وی بچه ای به دنیا می آید که نامش را جیمز می گذارند جیمز وقتی بزرگ می شود به خدمت سفینه فضایی در می آید تا جای پدر را بگیرد از آن طرف نیرو با ماده ای که اختراع کرده سیاره ای را نابود می کند و اکنون قصد دارد با همان ماده به جنگ زمین بیاید اما سفینه اینتر پرایز که جیمز نیز در آن است قصد دارد جلوی این کار را بگیرد...