سفری ماجراجویانه و جادویی را با باربی در مسیر رقصش طی نمایید، رقص باله ای با رویاهای بزرگ! وقتی که باربی با یکی از بهترین دوستانش سرگرم تمرین رقص با کفش های صورتی زیبایش می باشد و …
امیلی جنگینز (رنی زلوگر) یک مددکار اجتماعی است که به کار خودش صمیمانه عشق می ورزد. امیلی گرچه با مقوله ی خشونت های خانوادگی آشنایی کامل دارد اما زمانی که رسیدگی به پرونده ی شماره ی ۳۹ را که مربوط به دختر ده ساله ای به اسم لیلیت سولیوان می شود...
"گری" و "سم" برادر و خواهری جدانشدنی هستند که دیگران تصور می کنند آنها در حقیقت عاشق یکدیگر هستند.آنها با هم توافق کرده و تصمیم می گیرند از دنیای خود خارج شده و عشق حقیقی را پیدا کنند...
کارگاه شان دکر و کونستین کونر مامور یک پرونده سرقت از بانک می شوند . ماموریت انها این است که متوجه شوند پنج سارق حرفه ای بانک پس از سرقت یک میلیارد دلار چگونه ناپدید شده اند ...
«الکس اسکات» (ويلسن) مأمور امنيتي، مأموريت يافته سلاح باارزش و گران قيمتي را که گم شده، بيايد: اين سلاح، يک جت جنگي است که نه تنها از ديد رادار بلکه از ديد انسان نيز مي تواند مخفي بماند...
یک کنترلکننده ترافیک هوایی به نام کلودیا کریستین، با یکی از سختترین چالشهای حرفهای خود روبهرو میشود. او باید هواپیمایی آسیبدیده را به سلامت فرود آورد، در حالی که نمیداند همسرش یکی از مسافران آن هواپیماست.
سریالی کمدی، به سبک شرلوک هلمزی و پر از شوخی ها و دیوانگی های خنده دار که می تواند ساعت ها شما را سرگرم کند. اگر دنبال سریالی کمدی و جنایی می گردید این سریال را از دست ندهید.شاون اسپنسر که حافظه ی تصویری، غریضه ی کارآگاهی و دقت بسیار بالایی دارد بعد کمک به پلیس برای حل یک پرونده، متهم به شریک جرم بودن می شود. شاون برای این که به زندان نیفتد و راز خود را برملا نکند ادعا می کند که غیبگو است و با عالم ارواح ارتباط دارد و از این راه اطلاعات خود را به دست می آورد. شاون به همراه بهترین دوستش گاس که فروشنده ی دارو و لوازم پزشکی است، دفتر کارآگاه خصوصی غیبگوی Psych را تاسیس می کند و از آن به بعد در حل پرونده های جنایی به پلیس کمک می کند...
"ماورای باور: واقعیت یا داستان" نام یک مجموعه تلوزیونی می باشد که در ایران با نام "داستان های باورنکردنی" پخش شد . در این برنامه در هر قسمت چند داستان به روایت تصویر پخش میشود و مجری برنامه در انتها از بینندگان سوال میکند که آیا این داستان واقعی بوده یا توهمات یک کارگردان ؟