جیمی دورانته ستاره جنگل است ، اما مردم از شیرهای جعلی او خسته شده اند. بنابراین وقتی بارون مونهاوزن با شیرهای واقعی انسان خوار به شهر می آید ، دورانته مجبور می شود که...
» اسمايلر گروگان « ( دورانته) با ماشين از بالاى صخرهاى سقوط می كند و سرنشينان چهار اتومبيل شاهد اين تصادفاند. » اسمايلر « پيش از مرگ به آنان می گويد كه 350 هزار دلار از پولهاى مسروقه اش را زير « W بزرگ « پارك ايالتى ساحل سانتا رزيتا پنهان كرده است. حالا چهار اتومبيل به طور جداگانه به طرف سانتا رزيتا به راه می افتند...
گاوچرانی در کالیفرنیای قرن نوزدهم، زنی چینی را از حراج بردگان نجات میدهد، اما متوجه میشود که آزادی او کافی نیست و به دلیل عدم تسلط به زبان انگلیسی و نداشتن سرپناه، در معرض خطر سوءاستفاده قرار دارد.
جک لمون و تونی کرتیس که دو نوازدهٔ تهی دست هستند به طور تصادفی شاهد تصفیه حساب گانگسترها و کشتار روز سن والتین هستند. آنها برای فرار از دست گانگسترها لباس زنانه میپوشند و خود را جای ۲ نوازندهٔ ساکسیفون و بیس جا میزنند و در این راه هر دوی آنها عاشق مرلین مونرو که یکی از نوازندگان این گروه است میشوند و رقابت جالبی بینشان شکل میگیرد.
سه مجرم از زندانی در میسیسیپی فرار می کنند. در میان آنها "بویی" سی ساله وجود دارد که هفت سال اخیر را در زندان گذرانده و امیداور است بتواند بیگناهی خود را ثابت کرده و به همراه عشق جدید خود "کیتی" به خوبی زندگی کند. اما دوستان تبهکارش او را وادار می کنند در چند سرقت شرکت کند و پلیس تصور می کند او سردسته گروه است...
شخصی به هندیها اسلحه می فروشد."کلامیتی جین" به همراه یک مامور مخفی در پوشش یک زن و شوهر وارد ماجرا می شوند.اما وقتی مامور مخفی کشته می شود "جین" مردی جدید را استخدام می کند...
جان سینکلر، مردی ثروتمند و تنها، به توصیه پزشک خود برای گذراندن تعطیلات راهی دریاچههای بزرگ میشود. در طول سفر بیمار شده و به کلینیکی منتقل میشود. در آنجا با پرستار جوآن مارتین آشنا میشود.
کارگران کارخانه هواپیماسازی روزالیند رزی وارن، ورا واتسون، چارلی دوران و کلی کندی یک روز با هم ملاقات می کنند که همگی به یک آگهی اتاق اجاره ای در خانه یک خانواده عجیب و غریب به سرپرستی مادربزرگ کویل پاسخ می دهند...
سردبیر شیکاگو (فرد مک مورای) یک فرد اجتماعی (کلودت کولبرت) را استخدام و از آن استفاده می کند ، سپس او را به خاطر نویسنده ای (رابرت یانگ) برای مجله اش از دست می دهد...
آوریل سال ۱۹۱۷، با آغاز جنگ سربازی اجباری ارتش آغاز میشود. در این میان لورل و هاردی نیز به اجبار به جنگ فرستاده میشوند و سادله لوحی آنها در جنگ ماجراهایی می آفریند. آنها همرزمی به نام ادی اسمیت دارند . ادی در جنگ اسیر میشود و پس از جنگ لورل و هاردی در صدد بر میآیند به دختر وی کمک کنند ...