با قتل مشتری هانا (که رقیب تئاتری دلورس هم هست)، هانا برای نجات آبروی مادرش ناچار به پیدا کردن قاتل میشود؛ در همین حین، رابطهاش با چاد نیز پیشرفت میکند.
اریکا، مترجمی آمریکایی، مخفیانه رمانی را بازنویسی میکند که داستانش در بارسلونا میگذرد. با دعوت آنا (نویسنده اصلی) به بارسلونا برای مراسم امضا توسط یک کتابفروش، ماجرا پیچیده میشود.
نمایش تلویزیونی مورد علاقه هانا، شیرینی فروشی را تسخیر می کند. وقتی تهیه کننده مرده پیدا می شود، هانا و نورمن با هم تیمی می شوند تا قاتل را پیدا کنند. چاد هانا را به دادگاه دعوت می کند.
سه همکار تلاش میکنند تا راز یک قتل را حل کنند و همکارشان را که به اشتباه متهم شده، تبرئه کنند. هر یک از آنها به شیوهای متفاوت به دنبال یافتن حقیقت هستند.
هانا اسونسن برای تدریس در یک کلاس شیرینیپزی در کالج شهر دعوت میشود، اما تجهیزاتش دستکاری میشود و انفجاری رخ میدهد که توسط آتشنشانی به عنوان یک حادثه تلقی میشود. به زودی، یکی از همکارانش به قتل میرسد و هانا شروع به کنار هم چیدن قطعات پازل رمز و راز قتل میکند. هانا برای جمعآوری سرنخهای جرم و جنایت و کنار هم چیدن آنها به دوستان و خانوادهاش تکیه میکند و با ورود چاد نورتون (وبستر)، دادستان شهر لیک ادن، با جنبهای متفاوت از قانون و نظم روبرو میشود.
لیلی یک زن رمانتیک ناامید و عاشق ادبیات، غافلگیر می شود زمانی که آرزوی صحبت با نویسنده محبوبش به حقیقت می پیوندد و خود جین آستن وارد زندگی او می شود....
زمانی که مادر هانا سوِنسِن (با بازی سوئینی)، یعنی دلورس (با بازی نیون)، در جستجوی خانهای برای خواهرش، میشل (با بازی اتکینز)، به طور ناگهانی با جسد صاحبخانهای که از مشتریان دائمی کافه «کوکی جار» بود، روبهرو میشود، هانا بیشتر از هر کس دیگری غافلگیر و شوکه میشود.
اسکلت کشف شده در دریاچه عدن هویت واقعی یک ساکن محبوب را آشکار می کند. هانا با وجود مخالفت نامزدش، در مورد قتل تحقیق می کند و از مادرش کمک می گیرد تا حقیقت را کشف کند و قاتل را به دست عدالت بسپارد...
تریسی و نیک توافق میکنند که کار را کنار بگذارند تا برای یک ماه عسل یونان وقت بگذارند. هنگامی که آنها در جزیره ای منزوی گیر می کنند، با انتخاب های زندگی خود روبرو می شوند...
برنامه زندگی اِما زمانی که پائولو باید برای مراقبت از پدرش به ایتالیا برگردد و او اشتیاق جدیدی را برای قابل دسترس کردن هنر برای همه کشف می کند، از بین می رود...
آوری و پیتر سعی میکنند در حین بازسازی یک خانه قدیمی و شعبده بازی، عشق را زنده نگه دارند، اما وقتی آوری پیتر را سورپرایز میکند، همه چیز چشمانداز جدیدی پیدا میکند...
زنی به نوه جوانش، کلویی، می گوید که دهکده کریسمس مینیاتوری او می تواند آرزوهای تعطیلات را به شکلی جادویی برآورده کند. همانطور که کلویی شروع به تنظیم مجسمه ها می کند، به نظر می رسد وقایع زندگی واقعی صحنه هایی را که او خلق می کند تقلید می کنند...
تریسی در قسمت سوم این سه گانه با نیک آشنا می شود و او به او کمک می کند تا پیش نویس اصلی The New Colossus را در ازای کمک به او برای اداره رستورانش نجات دهد...
اِما به ایتالیا سفر می کند تا در مورد روبند عروسی آموزش و تحقیق کند که گفته می شود برای صاحبش عشق می آورد. او در آنجا با پائولو، پسر یک خانواده توریساز محلی آشنا میشود...
این فیلم ویل هورتون را دنبال میکند و فیلمنامهای را که قبل از مهلت شب کریسمس مینویسد. او یک داستان جشن بر اساس خانواده و دوستانش در "سالِم" میسازد، اما با پیچ و خمهای زیاد...
از آنجایی که هانا و مایک در نامزدیشان تلاش می کنند در مشاغل پرمشغله خود تعادل برقرار کنند، یک قتل در یک باشگاه ورزشی 24 ساعته برنامه ریزی عروسی آنها را پیچیده می کند...