تام سایر و هاک فین بار دیگر در ماجراهایی هیجانانگیز و علمی ظاهر میشوند. این دو دوست به همراه بکی تاچر و دوستان دیگرشان، در جریان مقابله با تلهگذاران، سارقان و دشمنان قدیمی، با مفاهیم علمی واقعی مانند نیروی جاذبه، انرژی و مغناطیس آشنا میشوند و آنها را به کار میگیرند.
دیوید روزنائو، که از مدیریت مراسم تدفین به نگهبانی زندان و کارآگاهی مخفی رسید، پس از یک حادثه نزدیک به مرگ، به کشیشی روی آورد و زندگیهای بسیاری را تحت تأثیر قرار داد.
سرآشپز بن برای بردن یک مسابقه دسر مهم، به طور ناخواسته یک دوست خیالی می سازد تا به او در تعریف دوباره خوشمزگی کمک کند. اما جاه طلبی او تبدیل به یک هیولا می شود.
ویکاریا یک نوجوان باهوش است که معتقد است مرگ بیماری قابل درمان است. او پس از قتل وحشیانه برادرش، سفری خطرناک را آغاز می کند تا او را به زندگی بازگرداند...
یک وکیل تبدیل به واعظی که در یک شهر کوچک آپالاچی زندگی می کند توسط یک مرد عجیب و غریب تعقیب می شود تا او را در دادگاه نمایندگی کند. وکیل سابق که اکنون درگیر پرونده ای است که به زندگی شهری کوچک او مربوط می شود، موافقت می کند که به مردی کمک کند...
دو برادر خون آشام به نام های «استفان» و «دیمن»، که دارای زندگی جاودانه هستند، قرن هاست که میلشان برای نوشیدن خون انسان را مخفی کرده و میان مردم زندگی می کنند. آن ها قبل از اینکه اطرافیان متوجه عدم تغییر سن آن ها شوند، از شهری به شهر دیگر نقل مکان میکنند. اکنون آن دو به شهر ویرجینیا بازگشته اند، همان جایی که به خون آشام تبدیل شدند. استفان پسر شریفی است و خون انسان را به خود ممنوع کرده تا مجبور نباشد کسی را بکشد، اما همواره سعی می کند مراقب اعمال برادر شرورش، دیمن باشد. بعد از آمدن به ویرجینیا، طولی نمی کشد که استفان عاشق یک دختر مدرسه ای بنام «الینا» میشود...