کارسون، قاچاق چی آمریکایی است به تریسی، یک زن فرانسوی که به او نزدیک شده و می خواهد از او برای نجات برادرش از آلبانی که به عنوان زندانی سیاسی که در آن نگهداری می شود، کمک می کند...
ژاپنىها قصد دارند کانال حیاتى پاناما را منهدم کنند و مأمور مخفى ، « ریچارد لوماس لیلند » ( بوگارت ) در یک کشتى ژاپنى کارى مىگیرد تا با نزدیک شدن به « دکتر لورنز » ( گرین استریت ) و « آلبرتا مارلو » ( آستور ) نقشههاى دشمن را کشف کند.
"ونس شاو" راهزنی را رها کرده و به شرکت تلگراف ملحق می شود. برادر او "جک" گروهی قانون شکن که تلاش می کنند از اتصال یک خط تلگراف توسط شرکت جلوگیری کنند را رهبری می کند و...
سه پسر خانواده ى « ژست » تحت قیمومیت زن مهربانى به نام « پاتریشا براندون » ( تاچر ) هستند که از آنان مراقبت مىکند. « براندون » به خاطر بدهىهایش مجبور مىشود الماس گرانبهاى « آب آبى » را بفروشد. اما یکى از برادران ، « بوژست » ( کوپر ) متوجه مىشود که « براندون » الماس را با الماس بدلى عوض مىکند. سالها بعد « بوژست » براى جلوگیرى از رسوایى « براندون » الماس قلابى را مىدزدد و به لژیون خارجى ملحق مىشود. سپس از برادرهایش نیز مىخواهد تا به او بپیوندند.
یک زن می فهمد که همانطور که قبلاً تصور می شد در اثر مسمومیت با رادیوم نمی میرد ، اما وقتی با خبرنگاری ملاقات می کند که به دنبال یک داستان است ، دوباره برای سود خود تظاهر به بیماری می کند.