یک فروشنده دوره گرد در توقفگاهی روستایی در آریزونا، با ورود دو سارق بانک که بیرحمانه برای حفظ ثروت دزدی خود از خشونت و سلاح استفاده میکنند، به گروگان گرفته میشود.
سامی فابلمن جوان که در دوران پس از جنگ جهانی دوم در آریزونا بزرگ میشود، با رسیدن به سنین نوجوانی آرزوی فیلمساز شدن را دارد، اما به زودی یک راز خانوادگی درهم شکسته را کشف میکند و درک میکند که چگونه قدرت فیلمها میتواند به او کمک کند تا حقیقت را ببیند...
سرزمین رویاها یک طنز سیاسی است که در آینده ای نزدیک اتفاق می افتد که در آن آمریکا مرزهای خود را بسته و بیش از هر زمان دیگری جزیره ای شده است. داستان سیمین، یک زن دورگه
آمریکایی را دنبال میکند که در سفری برای کشف منبع معنای آزاد بودن آمریکایی است...
هنک ، یک مرد تنها که در جنوب شهر زندگی تکراری را در حال گذران هست ، بعد از اینکه نوجوانی مرموز به نام جوزی وارد این شهر میشود ، زندگی او با مشکلاتی مواجه میگردد و…
یک دختر جوان در خانواده ای فقیر به سنی می رسد که کم کم متوجه آرزوهایی که دارد می شود ، مادرش هنرمند و پدرش یک معتاد الکلی است که امید کودکان را با فقر و مشکلات مختلف از بین می برد و دختر جوان مجبور می شود که …
دیوید یک پرستار خانگی می باشد که شغلش مراقبت از افرادی با بیماری های صعب العلاج است. او رابطهی دوستی گرمی با بیمارانش دارد، اما در زندگی شخصی دیوید کمبودهای زیادی دارد و همین مسئله باعث شده تا همانقدر که بیمارانش به او نیاز دارند، او نیز به بیمارانش وابسته باشد...
سال ۱۹۵۴ تدی دنیلز، یک مارشال امریکایی، برای تحقیق در مورد ناپدید شدن یکی از بیماران بیمارستان روانی اشکلیف به جزیره شاتر می رود. تدی با تحقیقات زیرکانه و مهارتش، خیلی زود سر نخی از معما بدست می آورد...
فرشته ای که مآمور هدایت ارواح مردگان پس از مرگ آنهاست (نیکلاس کیج)، به اقتضای وظیفه اش، با آدم*ها و زندگی آنها آشنا می*شود. زندگی آدم*ها روی زمین برای او موضوع جالبی بوده تا اینکه عاشق دختر پزشکی می*شود (مگ رایان) که به خاطر فوت بیمارش در حین عمل جراحی قلب، متآثر شده و روی پلکان بیمارستان محل کارش، گریه می*کند. علاقه به آن دختر و اشتیاق برای درک احساس او و آدم*های دیگر نسبت به زندگی و کشف علت علاقهء آنها به زندگی زمینی،
وین زالینسکی" مخترعی بی عقل, بازگشته و تصمیم دارد تا از ماشین کوچک کننده خود بار دیگر استفاده کند. وقتی همسرش از او می خواهد تا از شر یک مجسمه ساز عظیم الجثه راحت شوند، او تصمیم می گیرد از دستگاه خود استفاده کند...
“لوآن جانسن” (فایفر)، زنی سی و چند ساله بیوه، با سابقه کار در نیروی دریائی آمریکا که اکنون بی کار شده، توسط “هال” (دزوندزا)، دوست قدیمیاش، برای کار در دبیرستانی دولتی در محله غرب نیویورک دعوت میشود. در نخستین روز کلاس متوجه میشود که متمردترین و شرورترین بچههای مدرسه در کلاس او هستند. آنان معلم قبلی را فراری دادهاند و سه چهار معلم دیگر نیز تنها یکی دو روزی دوام آوردهاند. اما “لوآن” تصمیم میگیرد که بر آنان غلبه کند…
بری توماس (جاناتان سیلورمن) به عنوان یک کارمند اداری در یک آزمایشگاه علمی زندگی غیر هیجان انگیزی را سپری می کند، جایی که او عاشق دانشمند جوان جذاب و باهوشی به نام لیزا فردریکز (هلن اسلیتر) شده است. بری زمانی که شاهد قتل لیزا در پارکینگ اداری است، ویران می شود. با این حال، وقتی متوجه می شود که یک تصادف الکتریکی عجیب در آزمایشگاه شرکتش او را در یک "حلقه زمانی" 24 ساعته قرار داده است، سعی می کند لیزا را نجات دهد و به جدول زمانی عادی بازگردد...
مردی هنگام بررسی اصالت جواهرات مصر باستان در یک موزه به قتل می رسد. آدرین پس از مرگ شوهرش متوجه می شود که او از یک نام جعلی استفاده می کند. آیا این 2 مرگ با هم مرتبط هستند؟..
وقتی مایکل کوربین همراه جمعی از دوستان همکلاسی فرانسویوش قراری برای سفر به فرانسه میگذارد وارد توطئه ای جهانی میشود .. مامور مایکل کوربین توسط شخصی بنام استرنکو لو میرود و ...
"آلیس تیت" مادر دو کودک،پس از شانزده سال زندگی مشترک،عاشق نوازنده ساکسیفون "جو" می شود.پس از دچار شدن به کمر درد او به "دکنر ینگ" مراجعه کرده و متوجه می شود که درد او ارتباطی به کمرش نداشته و مربوط به ذهن و قلبش می شود.گیهان جادوئی "دکتر ینگ" به "آلیس" قدرتهای عجیبی می دهد و...
"سوزانه ویل" بازیگری است که به مواد مخدر اعتیاد دارد.یک شرکت فیلمسازی به عنوان یکی از شرایط ادامه همکاری با او،اصرار دارد او با مادر خود "دوریس مان" که روزگاری ستاره مشهوری بوده است ، اما اکنون به الکل روی آورده زندگی کند.اما این برای او که سالها تلاش می کرد از مادر خود دوری کند خبر بدی است و...
«جودا رزنتال» (لندو)، چشم پزشکي که مورد احترام خانواده، دوستان و هم کارانش است، در خفا با «دولورس» (هيوستن) رابطه دارد. «دولورس» که از پنهان کاري خسته شده، تهديد مي کند که رابطه شان را بر «ميريام» (بلوم)، همسر «جودا» آشکار خواهد کرد. «جودا» نگران و دستپاچه با ترغيب برادرش که با تبهکاران در ارتباط است، به کشتن «دولورس» رضايت مي دهد.