یک دختر بیست ساله به نام لیزا داخل روستایی در پنسیلوانیا به دام افتاده و غرق در عشق و مواد مخدر شده، هنگامی که او باردار میشود تصمیم میگیرد تغییرات جدیدی در زندگی اش ایجاد کند و...
روزی "راشل" خبری مبنی بر تخریب یک کتابخانه در یک شهر کوچک و تبدیل آن به یک مکان تقریحی به گوشش می رسد ، لذا او به آن شهر سفر می کند تا از تخریب آن جلوگیری کند و ..
این اردوگاه، معجزه، ایمان و اجتماع را جشن میگیرد؛ اما برای یک جوان، فرصتی برای یافتن عشق واقعیاش است. در این سفر، او با دختری کوچک آشنا میشود که راه را به او نشان میدهد و زندگیاش برای همیشه تقویت میشود.
یک باند جنایتکار بی رحم ، یک زن و شوهر جوان رو دزدیده و آنها رو در خانه در وسط نا کجا آباد رها می کنند . وقتی که دختر جوان کشته میشود ،اتفاق های عجیب غریب شروع میشود. باند قاتل ها توسط یک قاتل مودب و حرفه ای مورد حمله قرار می گیرند…
تقریباً سه ماه از ناپدید شدن ملیسا کندی شانزده ساله میگذرد و شهر ریجدیل در حال از هم پاشیدن است. سیلویا پاتر شانزده ساله، مسئول آپاراتخانه سینمای قدیمی شهر، عمیقاً میخواهد عاشق شود. درست مثل فیلمها. اما آیا هیچ پسری میتواند به اندازه مرد ایده آل او در فیلمها باشد؟ حتی عشق یکطرفه هری، بهترین دوستش (که از کلاس پنجم عاشق او بوده) نیز نتوانسته...
زمانی که یک بازیکن تاره وارد دچار اسیب دیدگی می شود و دیکر نمی تواند فعالیت گذشته خود را انجام دهد ناچار به انجام فعالیتهایی جدید می شود که تجربه عشق هم در آنها وجود دارد و ...
داستان در مورد آمبر ، یک دختر متوسط محبوب که دچار برق گرفتگی می شود و می میرد ولی مجاز به ورود به بهشت نیست او باید به دختر کم محبوب در مدرسه کمک کند که در مراسم زیباترین ملکه برنده شود ولی فقط یک هفته فرصت دارد...
این سریال یه سریال اجتماعی- اخلاقی با نوعی کمدی زیبا و دلنشینه . برخلاف سریالهایی مثله قهرمانان , فرینگ و غیره...که بیشتر مضمونی علمی تخیلی دارن ، این سریال به نوعی دیدی واقعی به جامعه داره و در نگاهی طنز به دغدغه های دو خواهر میپردازه که دیدی کاملا متفاوت به جامعه دارن . نوع لباس پوشیدن , اهدافی که دنبالشن و خلاصه از همه چیز با هم تفاوت دارن ولی در زمانهایی کاملا بهم نزدیک میشن و در کنار هم قرار میگیرن ...