یک بازآفرینی مدرن از داستان اورفئو و ائوریدیکه.اپرای "اورفئو و ائوریدیکه" اثر کریستوف ویلیبالد گلوک، داستان اسطورهای اورفئوس، نوازندهی چیرهدست را روایت میکند که پس از مرگ همسرش ائوریدیکه، به دنیای مردگان سفر میکند تا او را بازگرداند.
یک تاجر بریتانیایی که همسر فرانسویاش فوت کرده، برای زنده نگه داشتن یاد او، سرخدمتکار یک عمارت در فرانسه میشود. زندگیاش دستخوش تغییر میشود، چرا که باید با رفتارهای نامتعارف بانوی عمارت و خدمه آنجا کنار بیاید.
در حالی که مادر اشرافی و از تبار اصیلش در بستر مرگ دست و پنجه نرم میکند، سو ناگزیر است تا در سفری ذهنی، به گذشتهای دردناک و به مصر بازگردد؛ جایی که زنی را پشت سر گذاشته بود.
یک قاتل حرفه ای برای انجام آخرین مأموریت خود به جزیره فوئرتهونتورا می رود. او باید مردی را که هرگز او را ندیده است، بکشد. اما وقتی هدف او به تاخیر می افتد، خود را مجذوب جزیره، مردم و یک کشتی غرق شده می بیند...
"الیزابت" و "سایمون" هنگامی که "سایمون" برای لحظه ای می میرد و سپس به زندگی باز می گردد، دو ماه است که عاشق هم هستند. "سایمون" نمی خواهد آزمایشات دیگری دهد اما آنها با احتمال مرگش روبرو هستند. آنها در نهایت به دوستان نزدیک خود "جروم" و جودیت" که هر دو روحانی هستند، در مورد این اتفاق می گویند و...
فیلیپو یک بازرس گمرک و مالیات خونسرد صاحبان مشاغل را تکان می دهد. به لطف رئیسش، او شغل خود را رها می کند تا یک سرمایه گذار خصوصی با اطلاعات داخلی در مورد املاک کم ارزش شده باشد...
داستان در پاریس اتفاق می افتد.بیست فیلم ساز هر کدام پنج دقیقه زمان دارند و بینندگان باید همه این داستانها را به هم پیوند دهند.هر قسمت با سکانس پایانی قسمت قبل آغاز می شود و با اولین سکانس قسمت بعدی تمام می شود....
"ناتالی" رقاصی اهل پاریس است که ماموریتی ویژه به عنوان کارآگاهی خصوصی پیدا می کند.او توسط زنی که تصور می کند همسرش به او خیانت می کند مامور می شود او را فریب داده و همه جزئیات رابطه اش را به او گزارش کند...
کارلو و سیلویا پس از دو دهه زندگی مشترک از هم جدا میشوند و هر کدام روابط جدیدی را تجربه میکنند. رابطه سیلویا با یک نئوفاشیست جوان و خشن، تغییری در وضعیت آنها ایجاد میکند.
صبحی در حومه یکی از شهرهای فرانسه سال ۱۹۵۰، در کاخی دور افتاده، یک خانواده قرار است برای جشن دور هم جمع شوند. اما جشنی در کار نخواهد بود، زیرا مرد خانواده به قتل رسیده است، و بدون شک قاتل یکی از هشت زنی است که به او نزدیکتر بوده اند…
"آقای سینما"، مردی صد ساله است که در یک ویلای بزرگ به تنهایی زندگی می کند . حافظه او در حال محو شدن است . به همین دلیل او زنی را استخدام می کند ، تا درباره همه فیلمهایی که ساخته برای او حرف بزند . گروهی از ستاره های سینما به دیدن او می آیند اما ...
«گره گو آر پونسه لودون» (برلینگ)، آب شناس جوان، منطقه ی روستایی اش «لادومب» را ترک می کند تا پروژه ی پیشنهادی خود در زمینه ی خشک کردن باتلاق های منطقه را تقدیم حضور مقامات درباری کند. اما متقاضی ورود به دربار، در فرایندی که طی می کند باید مواظب باشد چهره ی مسخره ای از خود عرضه نکند – چرا که همین مقوله می تواند به زندگی حرفه ای متقاضی پایان دهد و حتی گاه، به بهای از دست دادن زندگی اش تمام شود…