بیگانهای از یک سرزمین دور که در حال گشت و گذار در کهکشان میباشد از گروه خود جدا شده و با دو جوان از ساکنان یکی از خطرناکترین مکانهای جهان خلقت دیدار میکند؛ حومه شهر لندن ...
یک روزنامه نگار جوان با افکار بلندپروازانه در طول جنگ جهانی دوم، زندگی و کارش را به خطر می اندازد و جریان کشتار وحشتناک 22 هزار افسر لهستانی را کشف می کند. رازی که برای سالها پنهان شده و...
جوزف استدمن خود را در یک آزمایش ناخواسته که توسط دانشمندی دیوانه انجام میشود، پیدا میکند. آزمایشی که باعث نبردی میشود که میتواند جهان را نجات دهد یا آن را نابود کند و…
داستان فیلم در مورد گروهی از دانشجوهای کالجی امریکایی می باشد که به امید یافتن طلا، راهی جنگل های جنگ زده ی ویتنام می شوند. اما خیلی زود رویای آنها جای خود را به ترس می دهد چرا که راهنمای محلی سفرشان آنها را رها می کند و انها بدون اینکه قادر باشند با کسی تماس بگیرند، در اعماق جنگل گم می شوند.
در طول جنگ جهانی دوم، نیروهای آلمانی، آمریکایی ها را در "نبرد گذرگاه القصرین" شکست دادند. یک گروهبان تنها، به نام رولاند روتاک، از دسته خود در مناطق بیابانی آفریقا جدا شده است. او توسط سربازان آلمانی اسیر میشود و مجبور است با بدترین ترس خود مواجه شود. ترس هایی که تاثیر بسیار بدی در در زندگی پس جنگش میگذارد و...
کریم آوینوز ، کارگردان برزیلی مستقر در برلین ، یک سال در زندگی پناهجویان در Tempelhof تاریخی برلین ، فرودگاه سابق ساخته شده توسط دولت نازی به عنوان سمبل آلمان هیتلر را شرح داد...
داستان سگی است که ستاره ی موسیقی پاپ است و اینبار همراه با دوستان خواننده ی دیگرش به یک تور در دنیا میروند و داستان های هیجان انگیز جدیدی را خلق میکنند ...
داستان این فیلم درباره ی زنی به نام الی است که در حال ترک اعتیاد می باشد. او به همراه دو فرزندش به شهر جدیدی نقل مکان می کند تا زندگی جدیدی را شروع کند اما متاسفانه این کار هم به او کمک نمی کند و...
ایستگاه بینالمللی فضایی اکنون تبدیل به یک زندان شده است. زندانی که هیچکس نمیتواند از آنجا خارج شود و حتی مکان زندان را هم نمیدانند. اما پس از اینکه گروهی از زندانیان کنترل ایستگاه را به دست میگیرن...
لوآ (Lua) کاندیدای قدیسهست و میتونه بقیه رو شفا بده، ولی با یه دردسر: زخمهای اونا رو به خودش منتقل میکنه. به همین خاطر، بقیه اذیتش میکنن و بهش لقب "قدیسهی سقوطکرده" دادن. اما لوآ چون آریان (Arianne)، دوست صمیمیش، همیشه پشتشه، زیاد به دل نمیگیره. یه روز که فرمانده گرت (Commander Garrett)، عشقش، تو حمله یه هیولا نزدیک مرگ میشه، لوآ جونشو نجات میده، ولی خودش تا مرز مرگ میره. وقتی به هوش میاد، میبینه همه تعریف و تمجیدا به اسم آریان نوشته شده و تازه میفهمه دوستش چه جور آدمیه. لوآ که حسابی بهم ریخته، یهو با شاهزاده دوم روبهرو میشه که یه پیشنهاد جذاب بهش میده. حالا لوآ تو زندگی جدیدش به عنوان یه شرور چیکار قراره بکنه؟
هفت سال بعد از یه فاجعه وحشتناک که بشریت رو نابود کرد، شهر کامیتسوباکی مثل یه ستاره علم و پیشرفت میدرخشه. اما تو گوشه و کنارش، هیولاهای تسرکتور که از سیاهی وجود آدما به وجود اومدن، قایم شدن. فقط پنج تا دختر به اسم ویچلینگ که آهنگای تصفیه میخونن، جلوی این هیولاها وایستادن. با هر نُت، هم برای آرامش شهر میجنگن، هم برای درست کردن یه دنیای داغون.
سریال کرهای My Bias is Showing! محصول سال ۲۰۲۵، یک درام عاشقانه با فضایی گرم و طنزآمیز است که به زیبایی دنیای طرفداری و مرزهای میان واقعیت و خیال را به تصویر میکشد. داستان درباره معلمیست که بهطور غیرمنتظره با ستاره محبوبش از گروه آیدل A-One روبهرو میشود و درگیر موقعیتی پیچیده و غیرمنتظره میگردد که زندگی حرفهای و شخصیاش را تحت تأثیر قرار میدهد. این سریال با نگاهی لطیف و انسانی، مفاهیمی چون هویت، فاصله اجتماعی، و صداقت را در قالبی سرگرمکننده و احساسی بررسی میکند، بیآنکه جزئیات کلیدی داستان را فاش سازد.
پس از پروازی متلاطم اما عادی، مسافرین و خدمۀ هواپیما متوجه میشوند که در دنیا پنج سال گذشته است، اما برای آنها زمانی نگذشتهست.و بزودی معمای تازهای آشکار میشود
ایئوری کیتارا، وقتی میخواد بره دانشگاه، تصمیم میگیره توی مغازه غواصی عموش، گرند بلو، که تو ایزو هست زندگی کنه. ایئوری خیلی دلش میخواد زندگی دانشجویی رو با صدای موجها، آفتاب داغ و دخترعموی خوشگلش که باهاش همخونهست تجربه کنه! اما، یهو با یه سری پسر زورگو که دارن سنگ-کاغذ-قیچی بازی میکنن روبرو میشه و آخرش مجبور میشه عضو باشگاه غواصی دانشگاه، پیکابو، بشه!
«میخوام تو دبیرستان غوغا کنم!» رناکو آمائوری (Renako Amaori) که راهنمایی رو تنها بوده، حالا میخواد تنهایی رو بیخیال شه و تو دبیرستان یه شروع باحال داشته باشه. قیافه جدید؟ داره. نگاه جدید؟ یه کم. ولی ادای آدمای پررو و برونگرا رو درآوردن خیلی رو مخه... مخصوصاً وقتی تو وجودت یه درونگرای حسابی هستی و فقط داری نقش بازی میکنی. بعد یه سری دختر میریزن تو زندگیش و همهچیزو زیر و رو میکنن: مای اودوکا (Mai Ouduka) – یه سوپرمدل که انگار از مجله دراومده، آجیسای سنا (Ajisai Sena) – یه دختر مهربون و آروم، ساتسوکی کوتو (Satsuki Koto) – یه قشنگهی سرد و یخی، کاهو کویاناگی (Kaho Koyanagi) – یه دیوونهی بامزه که همهچیزو به هم میریزه. رناکو هر روز داره خودشو جر میده که به زندگی دبیرستانی رویاییش برسه. ولی یهو یکی میگه: «فکر کنم عاشقتم.» «چی؟! مگه قرار نبود فقط رفیق باشیم؟» رفیق جونجونی؟ دوستدختر؟ این دخترا تو یه دنیای پر از احساسات قاطیپاتی گیر کردن، میخندن، اشک میریزن و بازم ادامه میدن. یه کمدی عاشقانهی باحال و پرهیجان از زندگی دخترای دبیرستانی – خودتو برای این شلوغی آماده کن!
در ژاپن امروز ارائه خدماتی مثل اجاره دوست دختر نرمال شده. کازویا کینوشیتا وقتی که دوست دخترش اون رو ترک کرده، دانشجویی که از نظر احساسی شکسته، تلاش میکنه که جای خالی قلبش رو با یک دوست دختر اجاره ای پر کنه. بعد معلوم میشه که دوست دختر اجاره ایش همکلاسی و همسایه اونه...
«هاناکو-سان، هاناکو-سان... تو اونجایی؟» در آکادمی کامومه، شایعات زیادی درمورد هفت راز مدرسه وجود دارد که یکی از آنها هاناکو- سان است. گفته میشود که او سومین اتاق دستشویی در طبقهی سوم ساختمان قدیمی مدرسه را اشغال میکند.نِنه یاشیرو، یک دختر دبیرستانی عاشق چیزهای اسرارآمیز و رمزآلود که رویای چیزهای عاشقانه را دارد، به این دستشویی جن زده قدم میگذارد … اما هاناکو-سانـی که او ملاقات میکند اصلاً آن هاناکو-سانـی نیست که او تصورش را میکرد! هاناکو-سانـه آکادمی کامومه... یک پسر است!
یو یوتانی (Yū Yutani)، دانشآموز سال اول دبیرستان، با جدیت تلاش میکند نقش یک دختر سرکش را بازی کند تا نظر آتوری میزوتوری (Atori Mizutori)، رئیس کمیته انضباطی و چهره محبوب مدرسه، که به نوعی «مادونای» آنجاست، به خود جلب کند.
شیگرو یوشیوکا (Shigeru Yoshioka) بعد از اینکه به ناحق گفتن یه جرم جنسی کرده، حسابی روحش ضربه خورد و خودشو تو خونه حبس کرد، شد یه نیت (NEET). از قیافهش اصلاً خوشش نمیاد و فکر میکنه دیگه آیندهای نداره. یه روز تو اینترنت یه شایعه میبینه که میگه میتونی تو یه دنیای دیگه از نو شروع کنی. واسه همین، یوشیوکا قبول میکنه با یه قیافهی داغون بره تو یه دنیای فانتزی، ولی تو عوضش قدرتی مثل یه خدای واقعی گیرش میاد!
لوید (Lloyd)، جادوگر سفیدپوشی است که از گروه قهرمانان اخراج شده است. پس از آن، به طور اتفاقی در یک ماموریت با یک گروه رده S همراه میشود. لوید گمان میکند یک ماجراجوی معمولی است، اما در حقیقت بینظیر است. روزی که لوید از گروه قهرمانان بیرون رانده میشود و شغلش را از دست میدهد، به صورت تصادفی با یک گروه رده S به ماموریتی میرود. در آن زمان، هیچکس نمیدانست که گروه قهرمانان فرو خواهد پاشید و لوید به شهرت خواهد رسید... هنوز نه! این داستان جادوگری پشتیبان و استثنایی است که خود را معمولی میپندارد و به ماجراجویی میپردازد، بدون آنکه بداند چگونه در نهایت بیهمتا میشود.
توتو (Toto)، قهرمانی بااستعداد است، اما خجالتی بودنش مانع تشکیل تیمی برای او شده است. در حالی که در شهر اصلی سرگردان است، سه زن زیبا به نامهای سییل (Ciel)، آنمون (Anemone) و گوآ (Goa) ناگهان از او میخواهند به گروهشان بپیوندد. توتو برای آغاز سفر آماده میشود، غافل از اینکه هر سه زن به دلایل شخصی خودشان قصد دارند او را به قتل برسانند!
در یک روز بارانی، فوجی (Fuji) با موجودی دوستداشتنی که خود را به شکل سگ درآورده و چتری به همراه کارتی با نوشته «لطفاً منو ببر خونه» در دست دارد، ملاقات میکند و نمیتواند در برابرش مقاومت کند. با جذابیت عجیب و رفتارهای اسرارآمیز این موجود سگمانند، زندگی مشترکشان به ماجراجوییای دلانگیز و پر از دوستی و لحظههای مشترک در فصلهای مختلف تبدیل میشود.
چیهارو (Chiharu)، که قدرتهای عجیب و غریب داره، و ماکینا (Makina)، یه سایبورگ، به خاطر رانندگی خطرناک تو فضا گیر میافتن و مجبور میشن یه قطار قدیمی بینسیارهای به اسم میلکی☆سابوی (Milky☆Subway) رو تمیز کنن. فکر میکنی کار آسونیه؟ نه بابا! یهو قطار شروع به حرکت میکنه و این دوتا پرت میشن وسط یه ماجرای پرهیجان و شلوغ تو فضا، بدون هیچ برنامه یا نقشهای، فقط با سرعت و هیجان خالص!
در پی فجایع ناشناخته در قلب ترا، معدنی با قدرتی غیرقابل تصور کشف شده است. با کمک آن، فناوری جامعه جهشهای بزرگی داشته است، اما این ماده باعث یک بیماری لاعلاج کشنده میشود که منجر به بردگی جهانی مبتلایان میشود. اکنون که شورشی در حال افزایش است، یک شرکت داروسازی برای یافتن درمانی برای نجات بشریت تلاش میکند.
کلوب آکاپلا پر از آدمهای یخورده عجیب و خاصه که شاید به نظر بعضیا یه کم متفاوت باشن. اینا شاید خیلی توی چشم نباشن یا معروف نباشن، ولی یه حس جوونی و ویژهای دارن که با صداشون دور هم جمع میشن و یه چیز خیلی خفن و بینظیر درست میکنن.
سریال کرهای Cringy Romance محصول سال ۲۰۲۵، یک کمدی عاشقانه پرانرژی و دلنشین است که با نگاهی طنزآمیز به روابط جوانان، لحظاتی شیرین و گاه دستوپاگیر از عشق و دوستی را به تصویر میکشد. داستان حول محور چهار دوست شکل میگیرد که در مسیر تجربههای عاشقانه، با موقعیتهایی خجالتآور، تصمیمهای عجیب و احساساتی صادقانه روبهرو میشوند. این سریال با فضای دانشگاهی، شخصیتهای دوستداشتنی و موقعیتهای کمیک، تجربهای سرگرمکننده و صمیمی را رقم میزند، بیآنکه جزئیات کلیدی داستان را فاش کند.