یک زوج معمار مجارستانی پس از جنگ جهانی دوم به آمریکا مهاجرت میکنند تا زندگی جدیدی را آغاز کنند. اما یک مشتری مرموز و ثروتمند، زندگی آنها را به کلی دگرگون میکند.
داستان ماندگار انتقام شکسپیر، در قالب یک تریلر روانشناختی امروزی، از نو روایت می شود. این تراژدی کلاسیک با نگاهی نو و امروزی، از پرده نمایش فراتر می رود.
پس از جنگ جهانی دوم، قاضی هلندی رولینگ یکی از یازده قاضی متفقین در دادگاه جنایات جنگی توکیو می شود. درگیریهای سیاسی، شغلی و شخصی باعث میشود که این مهمترین اتفاق زندگی او باشد...
داستان عشق واقعی و الهام بخش رابین و دیانا کاوندیش، آنها زن و شوهری پرماجرا هستند که در مقابل یک بیماری لاعلاج تسلیم نمیشوند. این اثر نخستین فیلم به کارگردانی اندی سرکیس میباشد.
در پی یک تراژدی خانوادگی، یک نویسنده مشتاق که بین عشق دوران کودکی اش و وسوسه یک خارجی مرموز گیر افتاده است، تلاش می کند تا از ارواح گذشته اش فرار کند، اینچنین راه خود را به یک خانه که نفس میکشد، خونریزی میکند و به یاد می آورد، کج می کند...
در این اقتباس تلویزیونی ویژه از محصول کمپانی سلطنتی شکسپیر از یکی از ماندگارترین و تحسین برانگیزترین آثار نمایشنامه نویس، سر ایان مک کلن در نقش پادشاه، ایفای نقش میکند...
پدری که میخواد خود را از دید پسر خود دور نگه دارد و سعی در این دارد که یک قاتل حرفه ای را به عدالت بسپارد در طول داستان او سعی میکند که از جان پسر خود محافظت کند و …
سال 1999. «اندي آزنارد» (برازنان) مأمور متين سازمان هاي جاسوسي بريتانيا به خاطر شيطنت ها و بدهي هايش به پاناما تبعيد شده است. او براي اين که موقعيت دستش بيايد، نزد «هري پندل» (راش) مي رود، خياطي انگليسي که مشتري هايش آدم هاي معروف و ثروتمند هستند. «اندي»، «هري» را وسوسه مي کند تا براي او خبرچيني کند...
دختر «رابین هود» زمانی که پی می برد پدرش توسط «پرنس جان» اسیر شده است، به پسر «شاه ریچارد» و جانشین برحق سلطنت کمک می کند تا دوباره تاج و تخت را بدست آورد و همینطور پدرش را آزاد کند...
داستان عاشقانه آتیلا هون (جرارد باتلر) از زمانی که پدر و مادرش را در کودکی از دست داد تا زمان مرگش. آتیلا به عنوان یک رهبر، استراتژیست و عاشق بزرگ معرفی می شود...
یک باستان شناس آمریکایی بنام «ریچارد اوکانل» که در مصر، مستعمره ی فرانسه، مشغول حفاری در یک شهر باستانی بنام هاموناپترا است، بطور تصادفی یک مومیایی را بیدار می کند...
تایتانیک، قصه عاشقانهی دو جوان از طبقات اجتماعی متفاوت است که در سفر افتتاحیهی بزرگترین کشتی جهان با هم آشنا میشوند. رز، دختری جوان و اشرافی، برای فرار از یک ازدواج اجباری، خود را به دریا میاندازد و توسط جک، یک هنرمند فقیر و سرزنده نجات مییابد. با وجود مخالفتهای اطرافیان، عشق بین این دو جوان شکوفا میشود؛ اما سرنوشت تلخی در انتظارشان است.
«تری فلورس» (لوپز)، مستندساز جوان، مأمور ساختن فیلمی درباره ی قبیله ای از سرخ پوستان در آمازون می شود. در منطقه مرد غریبه ای که «پل سارون» (وویت) نام دارد، ادعا می کند قبیله ی مورد نظر را می شناسد و تری وگروه فیلم برداری را به آن جا خواهد برد. اما در عوض، گروه را به محل اختفای «آناکوندا» می برد؛ مار غول پیکری که آدم ها را درسته قورت می دهد...
دو بچه به نام های «جودی» (دانست) و «پیتر» (پیرس) بازی سحرآمیزی را در خانه ای متروکه پیدا می کنند و مشغول بازی می شوند. ناگهان «آلن» (ویلیامز)؛ مرد بالغی که وقتی دوازده ساله بوده این بازی را کرده و از آن موقع تا به حال در آن گیر کرده است، از داخل آن بیرون می آید. تنها امید رهایی «آلن» این است که بتواند بازی را تمام کند
ژاندارک در سال ۱۴۱۲ در روستای دومرمی در منطقه جنگی شمال فرانسه متولد شد. در دوران جوانیاش اغلب شاهد وحشت جنگ بود، اما روحش با افسانه دوشیزه لورن عجین شده بود. این افسانه میگوید که دوشیزهای جوان روزی کشور تقسیمشده را متحد خواهد کرد و مردم را به سوی آزادی رهبری خواهد کرد.
داستان سریال Endeavour در سال ۱۹۶۵ اتفاق می افتد، مجموعه Endeavour درباره شروع زندگی حرفه ای اندرو مورس «شان ایوانز» ، بعد از ترک کالج آکسفورد بدون گرفتن مدرک ، مدت کوتاهی را در سپاه سلطنتی به عنوان یک کارمند رمزنگاری گذراند، و پس از آن به نیروی پلیس پیوست. او تصمیم به نوشتن استعفا نامه خود گرفت، اما او به همراه یک کاراگاه دیگر از پلیس کارشال نیوتون به شهر اکسفورد فرستاده شد ، برای تحقیق در مورد نا پدید شدن یک دانش آموز ۱۵ ساله…
شرلوک هلمز به همراه دوستش دکتر واتسون (یا برادرش مایکرافت) به حال مسائل عجیب و حواث خطرناکی همچون سه شیروانی، دایره قرمز، کارآگاه در حال مرگ و جعبه مقوایی می پردازند...