"کاترین مورلند" که علاقه زیادی به خواندن رمانهای گوتیک دارد فرصتی بدست می آورد تا با خانواده "آلن" مدتی را بگذراند.اما این اتفاق باعث بروز مشکلاتی برای او می شود...
داستان بر روی "ورونیکا" تمرکز دارد، زنی در میانه بیست سالگی که به نظر می رسد همه چیز دارد، چهره زیبا، کار خوب و زندگی عالی. اما او تصمیم می گیرد به زندگی اش پایان دهد...
در سالهایی خیلی دور در کهکشانی خیلی دور آزادی خواهان در حال مبارزه با امپراطوری دیکتاتوری فضایی هستند. در همین فاصله «پرنسس لیا» ( فیشر ) اسیر معاون امپراطور میشود که «دارت ویدر» نام دارد. لیا مخفیانه ۲ روبات را همراه با پیامی به سیاره ی تاتوین می فرستد و این ۲ روبات به دست پسری به اسم «لوک» ( همیل ) می افتند و لوک همراه با «اوبی وان کنوبی» و ۲ روبات، و خلبانی شیاد به اسم «هان سولو» ( هریسون فورد ) برای نجات لیا اقدام می کنند...
شورشیان برای گریختن از دشمن خود یعنی امپراتوری گلستیک پایگاه جدیدشان در هوث را ترک می کنند. «شاهزاده لیا»، «هان سولو» و C-3P0 فرار می کنند و به یک پایگاه قدیمی و خراب پناه می برند اما بعدا توسط «لرد دارت ویدر» دستگیر می شوند. طی این مدت، «اسکای واکر» و R2-D2 از دستورات جدید «بن کنوبی» پیروی می کنند و توسط «یودا» تعلیمات رزمی می بینند. آیا اسکای واکر می تواند دوستان خود را از چنگال لرد سیاه نجات دهد؟
آخرین قسمت مجموعه ( از نظر داستانی ). در حالي که «دارت ويدر» مشغول ساختن يک ستاره ي مرگ جديد و اصلاح شده در مدار سياره ي «اندور» است، «لوک اسکاي واکر» (هميل)، R2D2 و C3PO را با پيغامي براي مذاکره به کاخ «جابا د هات» در سياره ي تاتويين مي فرستد که «هان سولو» (فورد) را اسير کرده است...
داستان این فیلم انیمیشنی دربارهی یک پستچی میباشد که به یک شهر شمالی فرستاده میشود تا در آنجا به ادارهی کارهای روزانه و نامهنگاری مشغول شود ، اما در آنجا کسی به نامهنگاری علاقهای ندارد به همین دلیل او تصمیم میگیرد تا راهی برای برطرف کردن این مشکل پیدا کند و…
فیلم در مورد مردی میانسالی به نام لستر برنهام (کوین اسپیسی) است که در یک مجله تبلیغاتی مطلب مینویسد. همسر وی کارولین(آنت بنینگ)نام دارد. آنها به هیچ وجه زندگی خوبی ندارند و روابطشان مدت هاست رو به سردی نهاده و تنها عامل حفظ خانواده آنها دخترشان جینی است. لستر علاوه بر این مشکلات دچار افسردگی نیز شدهاست و مدت هاست که زندگی خود را پوچ میداند به طوری که در ابتدای فیلم میگوید من الان یه مرده متحرکم. روابط جینی با پدرش لستر نیز زیاد خوب نیست چون او را عامل دعوا و سردی در خانه میداند.
جو یک معلم موسیقی است که زندگی اش بر وفق مرادش نبوده است. او به موسیقی جاز علاقه ی زیادی دارد و در نواختن موسیقی نیز مهارت دارد. او به دنیایی دیگر سفر کرده تا به یک نفر کمک کند که علاقه ی واقعی اش را پیدا کتد. او بعد از این اتفاق متوجه می شود که داشتن روح به چه معناست.
بادی (ویل فرل) در پرورشگاهی در نیویورک زندگی می کند. شب کریسمس می پرد در کیسه بابانوئل و او هم از همه جا بی خبر، بادی را با خودش به قطب شمال می برد. در آنجا پری ها تصمیم می گیرند که بادی را بزرگ کنند و به او هم نگویند که در حقیقت انسان است. سال ها بعد وقتی که بادی از این راز باخبر می شود تصمیم می گیرد به نیویورک بازگردد تا پدر واقعی خودش را پیدا کند...
داستان کمدی عشقی این فیلم در مورد یک وکیل خسته از کار ( ریچارد گر ) است که با دیدن یک معلم خوش چهره رقص باله ( جنیفر لوپز ) تصمیم می گیرد در کلاس او نام نویسی کند و...