در شهر آینده، صنعتگران ثروتمند از برجهای عاج خود فرمانروایی میکنند، در حالی که کارگران به سختی کار میکنند. با این حال، تصمیم یک رهبر برای استخدام یک دانشمند دیوانه میتواند شهر را به نابودی بکشاند.
داستان دربارهی گروهی از دوستان است که دوستِ تازه ترککردهشان را به تپههای دورافتاده میبرند تا به او در ترک اعتیاد کمک کنند. اما با شروع اتفاقات وهمآور و ناپدید شدن افراد، آنها دچار تردید میشوند که آیا این حوادث کار موجودی ترسناک است یا ناشی از زوال عقل خودشان.
یک زوج جدا شده سعی میکنند قبل از طلاق، آخرین کریسمس را با فرزندانشان جشن بگیرند. با این حال، دوست جدید شوهر به جشنها میپیوندد و باعث ایجاد تنش و هرج و مرج در طول تعطیلات میشود.
سفر سلنا کوینتانیلا از اجرا در رویدادهای محلی تا تبدیل شدن به "ملکه موسیقی تجانو" با گروه خانوادگیاش سلنا و لوس دینوس، که به تورهای استادیومی با بلیتهای فروخته شده ختم شد، از طریق فیلمهای آرشیو شخصی روایت میشود.
کندرا که مجری یک برنامه گفتگومحور الهامبخش است، برای رسیدگی و التیام روح خود مدتی مرخصی میگیرد. او در طول تعطیلات با مالکوم آشنا میشود که مرد رؤیاهایش است.
زمانی که نامزد مایکل از یک تخته اوییجا برای دستکاری در غم و اندوه او و ایجاد وقایع ترسناک استفاده میکند، او باید قبل از اینکه بازی شوم او، وی را به جنون بکشاند، شبکه دروغها و فریبهای او را کشف کند.
این فیلم کمهزینه که به شکلی درخشان فیلمبرداری شده، داستان جرالد اوونز را دنبال میکند که با قتل بیدلیل تنها فرزندش دنیایش فرو میریزد. در حالی که هیچ شاهدی وجود ندارد و پلیس به بنبست رسیده است، او با پدری داغدیده دیگر متحد میشود تا مسئولان این کار را پیدا کرده و آنها را مجازات کند.
داستان درباره یاسمین، رقاصی است که برای تأمین زندگی خود و پسرش، لیل جی، تلاش میکند. دوست پسرش به اشتباه متهم میشود و مشکلاتشان بیشتر میشود. لیل جی، با وجود مشکلات، کودکی مهربان است.
دو داستان در دو سال متفاوت روایت میشود. در سال ۱۹۶۶، زندگی آرام یک مرد مجرد به دلیل اشتباهی در یک مسابقه تلویزیونی به هم میریزد. در سال ۱۹۸۱، یک خانواده مجبور میشوند خانه خود را ترک کنند و کریسمس آخری را در محل فعلی خود بگذرانند.