داستان مرد جوانی که از حقیقت در مورد دوران کودکی خود فرار می کند، برای تصحیح گذشته خود بازمی گردد، اما در نهایت متوجه جنبه ای از خود می شود که سرکوب شده است...
«ویگاستاک» یک فستیوال سالانه دِرَگ (Drag) بود که به مدت نزدیک به ۲۰ سال، به شکل پر زرق و برق، پایان تابستان را برای جامعه همجنسگرایان در شهر نیویورک اعلام میکرد. اواخر شبی در سال ۱۹۸۴، لیدی بانی و چند نفر از دوستانش مست و سرگردان از «کلاب پیرامید» در دهکده شرقی به سمت پارک «تامپکینز اسکوئر» رفتند و به صورت بداهه، یک نمایش دِرَگ را در محوطه موسیقی پارک اجرا کردند. این اتفاق به زودی تبدیل به یک فستیوال دِرَگ سالانه شد.
داستان واقعی تلاش یک فروشنده مواد مخدر برای تأمین معاش خانواده، دوری از خشونت و رسیدن به موفقیت در دنیای موسیقی رپ. او با چالشهای متعددی روبرو میشود و وسوسه سودهای کلان، او را در معرض خطر قرار میدهد.
داستان درباره پسری به نام "یونگ بلاک" است که در محله ای فقیر به دنیا می آید. او به دلیل آزار و اذیت دوست پسرهای مادرش از مردان متنفر می شود. او به دنیای مواد مخدر کشیده می شود و برای زنده ماندن دست به دزدی می زند. او در زندگی خود عشق و دوستی را تجربه می کند، اما در نهایت تنها و بی اعتماد باقی می ماند.
در روستایی کالیفرنیا، آنا میزبان جشن سال نو است. نینا، دوست دیرینه دبیرستانی به طور غیرمنتظره ای ظاهر می شود و احساسات ماریا را آشکار می کند. در طول شب، ماریا با احساسات خود مبارزه می کند..
این مستند تاریخچه جامعه ای از بچه های جوان در کالیفرنیای شمالی را روایت می کند که علاقه مشترکی به گروه های راک سنگین مانند UFO، Iron Maiden و Motörhead داشتند. اکثر این گروهها اهل انگلستان بودند و به ندرت تا ساحل غربی تور برگزار میکردند، این گروه از جوانان تصمیم گرفتند انرژی و عشق خود را به موسیقی در شکلدهی صحنه موسیقی خود، از جمله ساخت موسیقی خود، ایجاد فنزینها، رزرو باشگاهها، هدایت کنند...
شائوب یک مرد مدرن رنسانس، یک فوتبالیست سابق، مبارز بازنشسته MMA و میزبان فعلی پادکست است. اکنون، او با روی صحنه رفتن تا داستان های خود را در اولین استندآپ کمدی ویژه خود، یک دستاورد دیگر به رزومه خود اضافه می کند....
دو مرد جوان آخرین جامعه رها شده یهودیان اتیوپیایی خود را در یک سفر سرنوشت ساز به آمریکا به عنوان نمایندگان در یک کمپین حمایتی با هدف نهایی ورود به اسرائیل به عنوان شهروند نمایندگی می کنند...
دو سال پس از ترک شهر، عکاس، مگی، زمانی که خواهرش در حال ازدواج است و میخواهد مگی در مراسم عروسی فیلمبرداری کند، با سابقش جیک ملاقات میکند. هنگامی که او و جیک تصمیم می گیرند دونوازی مورد علاقه عروس را بخوانند، جرقه ها دوباره روشن می شود.
ابی، کارآفرین وب، برای اینکه سرمایه گذار را متقاعد کند که اهل نیو انگلند است، ریشه های تگزاسی خود را پنهان می کند. اما سفر به خانه و دیدار مجدد غیرمنتظره با رایان، عشق دبیرستانش، کار را برای او پیچیده می کند...