فیلم یک نسخه تخیلی از کوین هارت را دنبال می کند، او سعی می کند به یک ستاره فیلم های اکشن تبدیل شود ,و به مدرسهای میرود که توسط ران ویلکاکس اداره میشود و در آنجا تلاش میکند تا راه و چاه هایی را بیاموزد که چگونه به یکی از محبوبترین ستارههای اکشن صنعت تبدیل شود...
هنگامی که از یک کارشناس آب و هوا خواسته می شود تا برنامه پخش برف سالانه شبکه او را در شهر زمستانی لیونورث به صورت زنده با مجری برنامه صبحگاهی شبکه و رقیب دیرینه او میزبانی کند، تنش ها و جرقه های عاشقانه بین آنها شکل می گیرد ...
رئیس سختگیر و کارکشته یک بیمارستان، با ورود یک خلبان اورژانس جسور و بیقید و بند به زندگی خود، ناچار به بازنگری در سبک زندگی خشک و انعطافناپذیر خود میشود.
ظرف هشت ساعت آینده شی ء فضایی بزرگ زمین را نابود خواهد کرد.بطور تصادفی تعدادی از مردم برای رفتن به پناهگاهای زیرزمینی انتخاب میشوند.داستان فیلم درباره زوج جوانی ست که در شرف جدایی میباشند و اکنون باید به همراه پسرشان خود را به پناهگاه برسانند.
داستان سریال درباره سه زن اهل کارولینای جنوبی می باشد که از دوران دبیرستان بهترین دوستان هم می باشند، که ما آنها را از طریق پیچیدگی های عاشقانه، شغلی و خانوادگی دنبال می کنیم ...
دو برادر خون آشام به نام های «استفان» و «دیمن»، که دارای زندگی جاودانه هستند، قرن هاست که میلشان برای نوشیدن خون انسان را مخفی کرده و میان مردم زندگی می کنند. آن ها قبل از اینکه اطرافیان متوجه عدم تغییر سن آن ها شوند، از شهری به شهر دیگر نقل مکان میکنند. اکنون آن دو به شهر ویرجینیا بازگشته اند، همان جایی که به خون آشام تبدیل شدند. استفان پسر شریفی است و خون انسان را به خود ممنوع کرده تا مجبور نباشد کسی را بکشد، اما همواره سعی می کند مراقب اعمال برادر شرورش، دیمن باشد. بعد از آمدن به ویرجینیا، طولی نمی کشد که استفان عاشق یک دختر مدرسه ای بنام «الینا» میشود...
کارآگاه نیک برکات فکر می کرد که برای کار در دایره ی جناییِ پورتلند آمادست , تا اینکه شروع به دیدن چیزهایی کرد که توضیحی براشون نداشت . و بعد از ملاقات با آخرین بازمانده ی خانوادش , نیک به رازی که در پس این وقایع هست پی می بره . نیک مثل بقیه ی آدمها نیست , اون از نوادگانِ نسلی از شکارچی هاست که به اسم “گریم” شناخته می شن. کسانی که مسوول جلوگیری از تکثیر موجوداتِ ماورالطبیعه هستن. و این گونست که داستانِ نیک آغاز می شه , در حالی که در ابتدا نسبت به این جریان بی میله ولی در حالی که مشغول کار بر روی پرونده های جنایی به همراهِ همکارش هست به جریاناتی بر می خوره که باعث می شه با دنیای این موجوداتِ انسان نما ارتباط برقرار کنه...
داستان از آنجایی شروع می شود که پسر نوجوانی به نام رایان اتوود به همراه برادرش اقدام به سرقت ماشین میکند که بعد ازکمی تعقیب و گریز توسط پلیس دستگیر شده و به زندان می افتد.