سال ۱۹۹۷ با رشد چهارصد درصدي جرايم، منهتن به صورت زنداني سخت محافظت شده درآمده است. وقتي رئيس جمهور امريکا (پلزنس) در راه سفر براي شرکت در يک کنفرانس مهم سران، ربوده مي شود، «اسنيک پليسکن» (راسل)، قهرمان سابق جنگ و محکوم فعلي مسئول پيدا کردن او مي شود.
میمونی بر روی زمین فرود می آید. با فرود او، ماده ای بوجود می آید که سبب تبدیل او و یک عقرب، به موجوداتی غول پیکر می شود و برای برتری بر دیگری، با یکدیگر مبارزه کنند...
داستان فیلم در دهه ۱۹۸۰ اتفاق می افتد و در مورد زن و شوهری به نام های Christopher و Cathy می باشد که زندگی خوبی دارند . اما طولی نمی کشد که گذشته ها آن دوباره در پی آسیب رساندن به آن ها است . مادرخوانده ی آن ها Corrine که قبلا نیز قصد کشتن این دو را داشت ، دوباره نقشه ای برای کشتن آن ها کشیده است ...
اَبی جانسون به عنوان یکی از جوانترین مدیران کلینیک “فرزندپروری تنظیم شده” در 22 هزار فرآیند سقط جنین دست داشته و روز به روز نیز به تعداد آن ها افزوده می شود. او همچنین به زنان بی شماری نیز در مورد انتخاب های باروری آن ها مشاوره داده است. شور و اشتیاق ابی در نهایت او را به سمت تبدیل شدن به یک سخنگو برای شاخه “فرزندپروری تنظیم شده” می کشاند و باعث می شود که او به صورت قانونی برای انگیزه ها و دلایل خود که عمیقا به آن ها اعتقاد دارد، بجنگد. تا اینکه یک روز او چیزی را می بیند که همه چیز را تغییر می دهد…
یک نوجوان سرکش برای پیوند با ریشه های خود راهی یک سفر تابستانی انفرادی می شود، خودش را در دنیایی جدید می یابد و در این سفر درمی یابد که مسئول همه اتفاقات زندگی اش، خودش است ...
هنگامی که پسر مادری کاتولیک ایرلندی درگیر یک حادثه غم انگیز برادری در دانشگاه خود می شود ، او عدالت را در دستان خود می گیرد و ثابت می کند که جهنم مانند خشم مادر خشمگین نیست...
چهار دوست دانشگاهی به عنوان کتابفروشی کوچک تبدیل می شوند ، اما زمانی که حرص و طمع آنها توجه جنایت های سازمان یافته را جلب می کند ، دنیای آنها به طور خطرناکی از کنترل خارج می شود...