دختر جوانی به نام روح انگیز(ترانه علیدوستی) که خود را آماده ازدواج میکند، روز چهارشنبه سوری برای کار به خانه خانوادهای متوسط وارد میشود. مژده(هدیه تهرانی)، خانم خانه، به رابطه همسر خود(حمید فرخنژاد) و زن همسایه(پانته آ بهرام) مشکوک شده و زندگی خانواده در آستانه نابودی است...
مهتاب و محمود كه سال ها از ازدواجشان مي گذرد، هنوز صاحب فرزند نشده اند. آنها سفري را به قصد زيارت به سوي مشهد آغاز مي كنند. محمود هنگام رانندگي راه اصلي را گم مي كند و براي پرهيز از برخورد با يك آهو از مسير منحرف مي شود و اتومبيلش خراب مي شود. او در جست و جوي تعميركار به روستایی عجیب در وسط بیابان برخورد میکند و...
خانوادهای درگیر مشکلات مختلفی همچون اعتیاد، فقر، بیکاری و از همه مهم تر روابط عاطفی میان اعضاء خانواده میباشند و برای رهایی از این مشکلات، ماجراهایی در حین تدارک مراسم عروسی دختر خانواده (سمیه) شکل میگیرد که منجر به وقوع اتفاقاتی در رابطه اعضای خانواده میشود…
«مامو»، نوازنده پیر و سرشناس کردستان، همراه فرزندانش سفری را برای اجرای کنسرت در عراق پس از صدام آغاز میکند. در این سفر، کاکو مرد میان سالی که خود را ارادت مند مامو میداند، به عنوان راننده و با اتوبوسی که از دوستش قرض گرفتهاست، او را همراهی میکند و...
صاحب یک سالن پذیرایی به توصیه پزشک معالجاش، تصمیم میگیرد سالن را برای فروش بگذارد. کارگران تالار که وابستگی زیادی به آنجا دارند، در مهلت بیست روزهای که تا زمان واگذاری سالن دارند، مجبور به تلاش برای جلوگیری از این اتفاق هستند…
محافظی بنام حیدر که از جان یکی از شخصیتهای مهم نظام محافظت میکند، بر اساس حوادثی متوجه میشود که او بیش از آن که به فکر نظام باشد به فکر منافع شخصی است! او دچار شک و تردید میشود و همین امر باعث میشود که محافظت از آن فرد را کنار بگذارد اما بخاطر خدمات خوبش او را به محافظت از فرد دیگری میگمارند که یکی از فعالان هستهای کشور است…
شخصیت اصلی فیلم از یک مخدر شیمیایی به نام اسید استفاده میکند و دچار توهم و اغتشاش ذهنی است و اتفاقاتی را که در زندگی و به واسطه اطرافیان برایش رخ داده را نمیتواند به خاطر بیاورد و همین شرایط درگیری های او با اطرافیان را منجر میشود…
زنی برای پسرش سفارش یک لباس عروسی را میدهد تا در مراسم ازدواج خواهرش آن را بپوشد. شاگرد خیاط، به همراه دو نوجوان دیگر که در همان ساختمان زندگی میکنند، نقشهای میریزند تا لباس را شبهنگام بر تن کنند تا ببینند لباس به آنها میآید یا نه. اما کارها طبق برنامه پیش نمیرود و برای برگرداندن لباس دچار مشکل میشوند…
ناخدای یک کشتی با 14 مرد دیگر برای صید به دریا میروند ولی همه به جز ناخدا صید دریا میشوند و مردم ناخدا را مسبب مرگ عزیزانشان میدانند و به او و خانواده اش حمله میکنند و در این بین دختر خردسال ناخدا هانیه فلج میشود، ناخدا و خانواده اش تنگک را ترک میکنند و به بوشهر میروند. ناخدا نذر کرده که شب دهم محرم تا صبح دمام بزند تا هانیه شفا یابد اما…
دو خواهر همراه با دختران جوان خود زندگی آرامی را میگذرانند، اما برگزاری یک مهمانی خانوادگی و حضور مردی جوان، زندگی این دو خانواده را دستخوش چالش و بحرانی جدی مینماید…
دو دوست به نام های حامد (بهرام رادان) و میلاد (محسن کیایی) درصدد دستیابی به یک پول بزرگ برای تغییر زندگی شان هستند اما ناخواسته درگیر اتفاقات عجیبی میشوند…
ناهید زندگی خوب و آرامی در کنار همسرش فرهاد و دخترش باران دارد، اما این ظاهر ماجرا است به ناهید خبر میدهند که فرهاد قصد خودکشی دارد. ناهید ابتدا باور ندارد، اما بعد از مدتی متوجه میشود این همه ماجرا نیست. فرهاد می خواهد همراه خودش، ناهید و باران را هم بکشد…
دختری با خانواده کوچ نشینش در صحرا زندگی میکرده و عاشق مرد اسب سوار بوده است اما قانون حاکم بر آن ایل قشقایی اجازه نمیداد تا عمویش ازدواج نکرده، او ازدواج کند و در پنجاه و هفت سالگی، عموی گبه همچنان مجرد است. در تمام این مدت مرد اسب سوار گبه را در صحرا دنبال میکند و…
“پری” دانشجوی ممتاز که از همه مزایای زندگی یک دختر جوان برخوردار است، با خواندن کتابی دچار تحولات فکری میشود. او از زندگی معمولی دل کنده شده و در وادی دردناک پریشانی سرگردان میشود. کتاب به برادر بزرگتر پری “اسد” تعلق دارد که در حادثهٔ آتشسوزی کلبهاش درگذشته است. برادر دیگر او میکوشد او را از پریشانی برهاند…
درباره صاحب یک سالن پذیرایی به نام سلیمانی است که به توصیه پزشک معالج، تصمیم می گیرد سالن را به فروش بگذارد. کارگران تالار که وابستگی زیادی به آن دارند، در مهلت بیست روزه ای که تا زمان واگذاری سالن دارند، مجبور به تلاش برای جلوگیری از این اتفاق هستند.
فرهود و مینا، دو وکیل جوان بر سر تصاحب دفتر کاری که با کلاهبرداری به آن دو داده شده، به رقابت میپردازند. در این بین ناصر و محبوبه میخواهند از هم جدا شوند. فرهود و مینا وکالت این دو را میپذیرند و رقابتشان وارد دور تازهای میشود.
در روستایی دور افتاده، معلم مدرسه پسر بچهای را که شیشهای شکسته از کلاس بیرون میکند و به او تأکید میکند که تا شیشهای جای آن نگذارد حق آمدن به کلاس را ندارد…