فیلم «وادا غار»، یک درام خانوادگی است که در پنجاب و کانادا روایت میشود. این فیلم درباره زندگی دو برادر است و نشان میدهد که خانه واقعی به معنای آدمها و روابط است. داستان، همزمان دو ماجرای عاشقانه را هم دنبال میکند و به موضوعات مهمی مثل عشق و فداکاری میپردازد.
رابطه عاشقانه یک راهنمای تور در جیپور با یک توریست خارجی، زمانی دچار بحران میشود که یکی از گردشگران ناپدید میشود. با ناپدید شدن خود راهنمای تور و افزایش سوءظنها، یک جستوجوی سراسری آغاز میشود که به یکی از تکاندهندهترین پیچشهای جنایی در هند منجر میشود.
در یک وضعیت غیرمعمول، ولایودهام همراه با دایا از ناگرکوئیل راهی تیرووانامالای میشود. این سفر، زندگی هر دوی آنها را به شکلی تغییر میدهد که هرگز تصورش را نمیکردند و اتفاقاتی که در طول آن رخ میدهد، هسته اصلی داستان را تشکیل میدهد.
در این داستان، دو عاشق سرسخت و مصمم، رابطهای پیچیده و پرفراز و نشیب را تجربه میکنند. رابطهای که در آن، آتش عشق و کشمکشهای درونی به هم گره خورده و سفری مشترک را میسازد که حاصل آن، پیوندی عمیق و پرشور میان آن دو است.
یک جوان بیباک اهل شهر تلاش میکند تا رفتارهای سرکشانه خود را کنار بگذارد. او در این مسیر نه تنها خود را احیا میکند، بلکه در نهایت ثابت میکند که شایسته احترام همان مردمی است که پیشتر او را از خود رانده بودند.
ویرا مالو نخستین فرد هندی بود که دست به سازماندهی شورشی گسترده علیه امپراتوری مغول زد. این فیلم به بررسی دوران آغازین زندگی ویرا مالو و همچنین دلایل اصلی انتخاب او برای رهبری انقلابی در برابر رفتارهای ظالمانه و وحشتناک ژنرالهای ارتش مغول میپردازد. او با مشاهده بیعدالتیها و ظلمهای روا داشته شده توسط فرماندهان مغول، تصمیم گرفت تا برای آزادی و عدالت مبارزه کند.
داستان درباره یک پسر نوجوان است که پس از جدایی والدینش، با احساس تنهایی و اضطراب دستوپنجه نرم میکند. او که در این شرایط، خود را تنها میبیند، به تدریج متوجه وجود شخصیتهای عجیبی در دست راستش میشود. این اتفاق باعث شکلگیری دوستیای نامتعارف میان او و دستش میشود که اصلا مورد تأیید مادرش نیست.
یک خانواده زمانی با هرجومرج ماوراءالطبیعه روبهرو میشود که جادوگری و باورهای کهن به روستای دورافتادهشان هجوم میآورند. یک زن باید حقیقت را درباره آیینهای تاریک و خودش کشف کند، در حالی که ترس و جنون افزایش مییابد.
این داستان در مورد سه شخصیت است که زندگیشان به هم گره میخورد: یک معلم، یک دانشآموز عاشقپیشه، و یک فیلمساز که با مشکلات درونی دستوپنجه نرم میکند. این سه نفر در کنار هم برای پیدا کردن نوجوانی که ناپدید شده، تلاش میکنند.
شوهر یک زن به شکلی مرموز ناپدید میشود و رفتهرفته فاش میشود که او با یکی از مشتریانش رابطه پنهانی داشته است. در حالی که مقامات در حال تحقیق درباره این ناپدید شدن هستند، تنش و سوءظن میان همسر و آن زن دیگر بالا میگیرد.
چانچال، دختری که در گذشته به عنوان ملکه دانشگاه شناخته میشد، حالا یک زن خانهدار جوان است که در روزمرگی و یکنواختی زندگیاش گرفتار شده است. او تصمیم میگیرد...
هنگامی که وحشتهای گذشته دوباره سر برمیآورند و امروز و آینده را تهدید میکنند، رویارویی با شرارتِ پنهان در جامعه به تنها راه ممکن تبدیل میشود. در این میان، یک نفر در مسیری برای دستیابی به عدالت و رستگاری، در برابر این تاریکی میایستد تا هیولایی را که از مجازات گریخته، متوقف سازد.
این داستان بلوغ، روایتگر رابطه پرفراز و نشیب پدران طبقه متوسط هندی با پسرانشان است؛ رابطهای که درگیر کشمکشهایی مانند عصیان، احساس ناامنی و پایبندی به سنتهاست. وقایع این داستان در دهه نود میلادی و در شهر چندیگر هند روی میدهد.
این داستان دربارهٔ یک پدر و پسر است که سرنوشتشان با یک رشتهٔ ورزشی گره خورده است. با اینکه استعداد این مرد او را به سوی شهرت سوق میدهد، سرنوشت برایش نقشههای دیگری دارد و او برای دنبال کردن علاقهاش باید با تمام چالشها مبارزه کند.
این فیلم داستان جاناکی را روایت میکند که قربانی یک اقدام غیرانسانی میشود، رویارویی غیرمنتظره او با وکیل دیوید آبل دانووان و اینکه چگونه او برای عدالتش مبارزه میکند و دادگاه و سیستم قضایی هند را به چالش میکشد.
بالی، کارگردانی که قصد دارد از یک مادر جایگزین برای فرزندش استفاده کند، با ریشما آشنا میشود. ریشما بازیگری است که در حرفهی خود موفق نبوده و برای نقشهای فرعی و رقص در فیلمها تست بازیگری میدهد.