این مستند نتیجه یک پروژه پنج ساله توسط "تیلدا سوئینتن"، "کالین مک کیب" و "کریستوفر راث" برای به تصویر کشیدن زندگی رماننویس ومنتقد هنری "جان برگر" می باشد.
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین نامزد دریافت 1 جایزه دیگر.
در یک شب تاریک تابستانی، "فرانچسکا کانیگهام"، که روزگاری پیانیستی مشهور بود، از بیمارستان فرار کرده و دست به خودکشی می زند. او توسط "دکتر لارسن" نجات یافته و به بیمارستان بازگردانده می شود. "لارسن" تلاش می کند تا اتفاقات و اشخاصی که او را به این مرحله رسانده اند را ببیند...
داستان فیلم در مورد زنـی تنها به نام Bryony می باشد که شوهـرش در جنـگ افغانسـتان جان خود را از دست داده است. حال Bryony می بایست با پسر کوچک خود به زندگی ادامه بدهد. طولی نمی کشد که او در می یابد پسرش با اسباب بازی های سرباز بازی می کند و ساعت های زیادی را صرف این کار می کند به طوری که رابطه ی این دو هر روز کمتر می شود. Bryony می بایست تمام تلاش خود را بکند تا راهی برای ارتباط دوباره با پسرش پیدا کند تا قبل از اینکه دیر شود …
کترین رایان، کمدینِ کانادایی در این استندآپ کمدی مزایای قرار گذاشتن با مردان جوان را شرح میدهد. او همچنین راجع به رابطههای غیرمعمول خود، زندگی در شهری که از آن متنفر بوده و زمانی که یک ملت را خشمگین کرده بود، صحبت میکند.
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 3 جایزه و نامزد دریافت 4 جایزه دیگر.
یکی از کارمندان بانک که بر حمل و نقل شمشهای طلا نظارت می کند به همراه یکی از همسایگان عجیبش تصمیم می گیرند دست به سرقت طلا زده و آنها در قالب ماکت برج ایفل به خارج کشور قاچاق کنند...
برنده 2 جایزه اسکار. همچنین 1 جایزه و نامزد دریافت 4 جایزه دیگر.
"پيپ"، در كودكى با"استلا" و "خانم هاويشام" ، قيم ثروتمند او آشنا مىشود . روزى " پيپ " به يك محكوم فرارى ( كورى ) كمك مىكند و سالها بعد ، در جوانى ( ميلز ) ، ثروتى از يك ناشناس به او مىرسد و ...
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 20 جایزه و نامزد دریافت 13 جایزه دیگر.
پراگ. «فرانتيشک لوگا» (از دنيک سوراک) که زماني ويولن سليست معروفي بوده و حالا کارش به نوازندگي در مراسم ترحيم و خاک سپاري ها کشيده شده، ناچار مي شود سرپرستي کودکي پنج ساله به نام «کوليا» (شاليمون) را به عهده بگيرد…..
«فيليشيا» (کسيدي) از دهکده اي کوچک در ايرلند به اميد يافتن محبوبش راهي برمنگام مي شود. او خيلي زود با «هيلديچ» (هاسکينز)، مدير يک مؤسسه تهيه ي غذا آشنا مي شود. «هيلديچ» يد طولايي در استفاده و سوء استفاده از زنان بي خانه و کاشانه دارد و «فيليشيا» را به چشم قرباني تازه ي خود مي نگرد...