«کنی کارتر» (جکسن) اعضای تیم بسکت بال دبیرستان ریچموند کالیفرنیا را طوری رهبری می کند که قهرمانی ایالتی در دو قدمی شان قرار می گیرد. اما هنگامی که «کارتر» متوجه می شود نمرات درسی بچه ها پایین است، تصمیم می گیرد در استادیوم را بر روی آنان ببندد و در عوض آنان را تا نمرات شان بهتر نشده، در کتابخانه نگه دارد و …
زنی اسکاتلندی در دوران جنگ جهانی دوم به نیروهای مقاومت فرانسه می پیوندد تا دوست پسر خود را که یکی از اعضای نیروی هوایی سلطنتی بوده و در فرانسه مفقود شده را پیدا کند...
"جک موور" وکیلی است که به پکن سفر کرده تا درباره تاسیس اولین تلویزیونی مشترک مذاکره کند.ناگهان او دستگیر شده و متهم به قتل می شود.تنها راه نجات و اثبات بیگناهی اش "شن یولین" است…
بازرس بيمه، «بريگز» (آلن)، را شعبده بازي به نام «وولتن» (استيرز) هيپنوتيسم مي کند و به او دستور مي دهد تا از خانه ي ثروتمنداني که خود «بريگز» سيستم حراستي شان را طراحي کرده، سرقت کند.
در آنروخت یک قتل عام اتفاق می افتد که در آن افراد به طور تصادفی سر بریده می شوند. در حین بررسی پرونده، دو کمیسر تحقیق کنکا و والتر قسمت تاریک شهر را کشف می کنند...
جوجو و پائولا از دوران کودکی جدایی ناپذیر بوده اند. هنگامی که جوجو عاشق می شود، پائولا هر کاری می کند تا جوجو را از انجام بزرگترین اشتباه زندگیش یعنی ازدواج باز دارد...
آنتونیو تمام زندگی خود را دور از کشورش ایتالیا، گذرانده است. او با لئو، یک هنرمند جوان ایتالیایی ، برخورد می کند. سرنوشت پیرمرد و زن جوان آینه یکدیگر است. خاطرات گذشته بیدار می شوند و ...
داستان این فیلم در ارتباط با گروهی از دانشمندن میباشد که سعی میکنند تا با فضاپیمایی به عمق زمین نفوذ کرده و با منفجر کردن بمب اتمی هسته زمین که بر اثر حادثه ای نامعلوم از حرکت استاده را , به حرکت انداخته و زمین را نجات دهد و
1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین 33 جایزه و نامزد دریافت 19 جایزه دیگر.
در سال 1990 ،یک پسر برای مراقبت از مادرش که دچار ناراحتی اعصاب است و بعد از مدتها از کما خارج شده است مجبور میشود دست به کاری بزند و آن اینست که نگذارد مادرش بفهمد که دوره آلمان شرقی تمام شده است زیرا مادرش به ان دوره علاقه مند است…
طي يکي از تمرين هاي نظامي معمولي در پاناما، توفاني در مي گيرد و چهارتن از افراد «سرگرد نيتان وست»، رهبر يک گروه کاماندويي ويژه ي امريکايي، مي ميرند و خودش نيز ظاهرا ناپديد مي شود. براي کشف واقعيت اين ماجرا از مأمور تحقيق دادستاني، «تام هاردي» کمک خواسته مي شود و او پس از بررسي اعلام مي کند که هر چهار سرباز به قتل رسيده اند و «وست» نيز به تلافي کشته شده است...
ناپلئون بناپارت با دیپلمات مترنیخ ، که به عنوان "مرد قوی" اتریش و نزدیک ترین معتمد امپراتور شناخته می شود، ملاقات می کند. این رویارویی سرنوشتساز بین دو تن از قدرتمندترین مردان آن دوره زمانی، آغاز پایانی برای ناپلئون است...