این داستان دربارهی یون جی-هی است که از کودکی با جادو و امور غیبی درگیر میشود و هدف نهایی او استفاده از سحر برای رسیدن به حکومت در کرهجنوبی است. در همین حین، یک روزنامهنگار در حال تحقیق دربارهی نامزد ریاستجمهوری، کیم سئوک-ایل، به رازهای مخفی و مهمی دست پیدا میکند.
این داستان دربارهی سو-آه است که از خشونت دوستپسرش، هیون-وو، رنج میبرد و تحت حمایت مردی مرموز به نام آنوات قرار دارد. سو-آه برای تولد ۲۵ سالگیاش به همراه هیون-وو و دوستش به جزیرهای سفر میکند. در شب ماه کامل، آنوات به دنبال او میرود و با ارواح شیطانی که سو-آه را احاطه کردهاند، روبهرو میشود.
"قطار روح" یک فیلم ترسناک است که در آن «دا گیونگ»، یک یوتیوبر با کمترین تعداد بازدید، با رئیس یک ایستگاه متروی مرموز ملاقات میکند تا منبع یک داستان ترسناک واقعی را پیدا کند و در این مسیر با چندین داستان عجیب و غریب روبهرو میشود.
مَنتیس، یک آدمکش ماهر (آس)، پس از یک وقفه دوباره به صنعت قاتلین قراردادی برمیگردد و با دوست کارآموز خود، جهیی، و یک قاتل افسانهای بازنشسته به نام دوکگو، که اکنون سازمان را اداره میکند، روبرو میشود.
گیونگ آه، زنی که بهعنوان مراقب کار میکند و تنها زندگی میکند، تنها به دخترش یئون سو تکیه دارد. اما پس از نقل مکان یئون سو، دیدارهای آنها بسیار محدود شده است. داستان با دریافت یک پیام هولناک توسط گیونگ آه از یک فرد غریبه آغاز میشود.
شاگرد قنادی که از تبدیل شدن شبانهاش به یک دیو وحشی خبر ندارد، زندگی آرامی دارد. خانوادهاش همسایهشان را مأمور میکنند تا مراقب او در شب باشد. اما همسایه که عاشق شخصیت روزانهی او شده، تلاش میکند تا نفرینش را باطل کند.
خانواده کیجون به روستایی نقل مکان میکنند که قرار است به یک شهر جدید تبدیل شود. در اولین روز حضور کیجون در مدرسه جدید، کفشهای کتونی تازهاش گم میشوند. دو برادری که از یک خانواده پرحاشیه و نامآشنا در آن محله هستند، مظنون اصلی این سرقت به شمار میروند.
تکسون، مترجمی افسرده و بیانگیزه، پس از یک قرار ناموفق، زندگیاش به طرز عجیبی شاد میشود. او بیدلیل خوشحال است، به چیزهایی جذب میشود که قبلاً برایش بیاهمیت بودند و حتی پیامهای همکلاسیاش برایش دلنشین میشوند. اما زمانی که میفهمد به یک ویروس کشنده مبتلا شده و با لی گیون، تنها پژوهشگر پادزهر، دیدار میکند، متوجه میشود که تمام این تغییرات، علائم همان ویروس هستند.
دانشآموز دبیرستانی به نام اینیونگ پس از فوت والدینش و بیخانمان شدن، در گروه رقص کرهای پنهان میشود و در آنجا توسط مدیر گروه کشف شده و به ناچار با او همخانه میگردد.
لی یو-جین، دختری هجدهساله، با دشواریهای زیادی در زندگیاش دستوپنجه نرم میکند. مادرش پس از بارداری، خانه را با دوستپسرش ترک میکند و او را تنها میگذارد. یو-جین برای تأمین هزینههای زندگی، در یک پیتزافروشی مشغول به کار پارهوقت میشود. این کار به او فرصت آشنایی با افراد جدید را میدهد و آرامش و ثبات را به زندگیاش بازمیگرداند. با این حال، رابطهی پرفرازونشیب او با مادرش و گرفتار شدن در یک مثلث عشقی، چالشهای جدیدی را پیش رویش قرار میدهد.
سونا، جیسو و بومی که هر کدام داستانهای متفاوتی دارند، در یک سفر ناگهانی برای بازدید از آرامگاه والدین جیسو، دچار تصادف رانندگی میشوند. این سه نفر شب را در مکانی ناآشنا میگذرانند و از رازهای یکدیگر باخبر میشوند.
در میان حلقههای جرم و جنایت مرتبط با مواد مخدر، خبرچینهای موسوم به «یابا» اقدام به فروش اطلاعات مجرمان میکنند. مجرمان نیز از این اطلاعات به منظور تخفیف در مجازاتهای خود بهره میبرند و در مقابل، نیروهای انتظامی از آن برای انجام دستگیریها استفاده میکنند. بدین ترتیب، «یابا»، پلیس و دادستانها یک مثلث اساسی و تعیینکننده را شکل میدهند.
دونگهو، گیاهشناس بازنشسته، در گلخانهاش تنها زندگی میکند تا اینکه با بوم، دختربچهای ۱۲ ساله، آشنا میشود. بین آنها رابطهای دوستانه شکل میگیرد، اما بوم ناگهان ناپدید شده و دونگهو را نگران میکند. دونگهو پس از چند روز انتظار، برای پیدا کردن بوم سفر خود را آغاز میکند.
سو-یونِ ۱۳ ساله پس از مرگ مادربزرگش تنها میماند. او که در صورت عدم یافتن سرپرست، باید به مرکزی برای نگهداری از کودکان سپرده شود، زوجی را میبیند که توجهش را جلب میکنند. این زوج در حال به فرزندی پذیرفتن دختر هفت سالهای به نام سون-یول هستند و بسیار خوشحال به نظر میرسند. سو-یون سعی میکند به سون-یول نزدیک شود، اما متوجه رفتارهای مشکوکی از او میشود.
کیم جونگ-مین، نویسنده رمانهای عاشقانه، برای یافتن الهام به اوکیناوا سفر میکند و در آنجا به طور اتفاقی با همنام خود، کیم جونگ-مین، که یک هنرمند وبتون است، آشنا میشود. با وجود تفاوتهای شخصیتی، مسیر آنها در این سفر غیرمنتظره به هم گره میخورد و داستانی عاشقانه را شکل میدهد که زندگی هر دو را تغییر میدهد.
پسری به نام جهسونگ که تحت فشار شدید مادرش، هیسو، برای کسب موفقیت است، سرانجام او را به قتل میرساند و جسدش را در اتاق مهر و موم میکند. روزها بعد، یک سارق به نام مینجه وارد خانه میشود و جسد مادر را که در واقع زنده است، پیدا میکند. پس از نجات مادر...
یک کارآگاه و یک کلاهبردار با همکاری هم، برای نابودی یک باند بزرگ جنایی تلاش میکنند. این دو نفر در دنیای زیرزمینی با چالشهای زیادی روبرو شده و مجبور میشوند رازهای تاریکی را فاش کنند.
پلیسی به نام هیون جون، پس از اصابت صاعقه، صاحب قدرت خارقالعادهای میشود و متوجه میشود افراد دیگری نیز این تجربه را داشتهاند. او درگیر ماجراهای غیرمنتظره میشود و تلاش میکند تا هم به عنوان پدری با مشکلات خانوادگی و هم به عنوان پلیسی با قدرتهای ویژه در دستگیری یک جنایتکار موفق شود.