رونا، دختر نوجوانی است که پس از مرگ مادرش در مرز لهستان و بلاروس، مجبور میشود در سن کم از برادران کوچکترش مراقبت کند. این فیلم، داستان زندگی او را در بحران پناهجویی جهانی به تصویر میکشد.
ساکنان یک ساختمان آپارتمانی در اوکراین به دلیل مشکلات قطع برق، به فکر خرید یک ژنراتور مشترک افتادهاند. اما ظرفیت محدود این دستگاه، مانع از استفاده همه ساکنان از آن شده است.
جو زندانی نامهای به برادرش دن مینویسد و در آن از دلتنگی برای بودن در کنار خانواده در کریسمس میگوید. او از اینکه نمیتواند سس مخصوص گوشت کبابشده را درست کند و چقدر همه را دلتنگ شده، افسوس میخورد. این داستان بر اساس آهنگ معروف استرالیایی پل کلی نوشته شده است.
داستان در جهانی خیالی رخ میدهد که در آن، یک پادشاه و مردی استثنایی درگیر یک کشمکش روانی میشوند. این مرد، با استفاده از زیرکی و نقشههای هوشمندانهاش، بر همه چیز مسلط میشود، کنترل کل شهر را به دست میگیرد و به یک دیکتاتور تبدیل میشود.
یک خانواده برای تعطیلات به یک پناهگاه دور افتاده میروند اما وقتی متوجه میشوند جزیرهای که در آن هستند توسط یک قاتل زنجیرهای اشغال شده، همه چیز به طور غیرمنتظرهای تغییر میکند.
لی یانگ، یک کارآگاه پلیس، پس از ناپدید شدن یک شاهد و مرگ مشکوک خواهر او، که هر دو پس از افشای جرایم یک باند جنایی رخ داده، تحقیقات خود را آغاز میکند تا حقیقت را کشف کند.
ده سال پس از وقوع حادثهای غمانگیز در اجرای نمایشنامهٔ "آواز کریسمس"، جمعی از دوستان سابق دانشگاه در یک کلبهی زمستانی گرد هم آمدند. اما این گردهمایی به کامشان خوش نیامد؛ چرا که سایهی مرگ بر سرشان سنگینی میکرد. قاتلی مرموز که لباس اَبَنِزِر اسکروج، شخصیت خبیث داستان، را بر تن داشت، آنها را یکی پس از دیگری به کام مرگ کشاند.
داستان درباره دو فرد با شخصیتهای کاملا متفاوت، جنی و باب، است که به طور اتفاقی توسط یک برنامه دوستیابی به هم معرفی میشوند. در حالی که آنها در ظاهر بسیار متفاوت به نظر میرسند، مشاور روابط تلاش میکند تا به آنها نشان دهد که این تفاوتها میتواند به آنها کمک کند تا یک رابطه موفق را تجربه کنند.
لین نیان، دختری با قدرتهای فوقبشری، درگیر یک توطئه بزرگ میشود. پس از نجات دادن یک زن، او از وجود پروژهای مخفی آگاه میشود که مادرش نیز قربانی آن بوده است. حالا لین نیان باید برای نجات مادرش و افشای راز این پروژه خطرناک وارد عمل شود.
این مستند به موضوع ناکارآمدی سیستم مراقبتهای زایمانی در یک بیمارستان خاص و عواقب آن برای مادران و کسانی که برای بهبود این وضعیت تلاش میکنند، میپردازد.
یومی، برای تحقق رویای نویسندگیاش، تصمیم بزرگی میگیرد و شغلش را رها میکند. هر سلول در وجود او برای حمایت از این تصمیم تلاش میکند، اما نگرانیهای آینده و مشکلات عاطفی، او را در بحران بزرگی قرار میدهد. این داستان، درگیریهای درونی یک نویسندهی نوپا را به تصویر میکشد که در تلاش برای رسیدن به هدفش است.