اطلاعیه
کاربرای عزیز
مشکل درگاه خرید برطرف شده. لطفا همین الان نسبت به خرید و رزرو شارژ اقدام کنید.
درگاه پایدار نیست و ممکنه مجددا از دور خارج بشه.
به همین منظور کد تخفیف ۲۰ درصدی tabestoon رو برای شما در نظر گرفتیم.
ما تمام تلاشمونو میکنیم که به زودی درگاه به کلی جایگزین شود.
لینک مستقیم به خرید با کد تخفیف
مدیریت نایت مووی
داستان درباره یک کارگردان سینما به نام کوتانی است که در صنعت فیلم صورتی در حال مرگ زندگی می کند و یک فیلمنامه نویس مشتاق به نام ایسکی و معشوقشان شوکو که رویای فیلمی که او به آن چسبیده است شروع به فروپاشی می کند و زندگی آنها به هم می پیوندد. .
صاحب یک فروشگاه به اتهام قتل دو جوان سیاه پوست محاکمه می شود. دوازده عضو هیئت منصفه زن از زمینه های مختلف در مورد حکم بحث می کنند که در ابتدا در مورد آن اختلاف نظر دارند. یک نفر که مخالف است، بحث های داغی را برمی انگیزد و تعصبات را بررسی می کند و پیوندهای بعیدی را شکل می دهد.
هنگامی که یک زوج نوازنده تازه ازدواج کرده در ماه عسل جزیره خود در طوفان گرفتار می شوند، باید با حقایقی دشوار روبرو شوند که می تواند ازدواج آنها را نابود کند ...
آنورا، دختر جوانی که با پسر یکی از ثروتمندان روسی آشنا میشود و بهطور ناگهانی تصمیم به ازدواج با او میگیرد. اما این قصه عاشقانهای که شبیه داستانهای پریان است، با رسیدن خبر ازدواج به روسیه به خطر میافتد. چراکه پدر و مادر ثروتمند داماد برای لغو این ازدواج راهی نیویورک میشوند.
مادری که دو فرزند را به فرزندی پذیرفته، وقتی متوجه میشود که احتمالاً شوهرش با یکی از فرزندانش رابطه دارد، دچار بحرانی وحشتناک میشود و حس وظیفهاش در جایگاهی بسیار پیچیده و ناگوار قرار میگیرد.
راننده یک وانت بار، فرودگاه کاتماندو را به قصد سفری دو روزه، برای رساندن محمولهای به روستایی دورافتاده در دل کوهستان، ترک میکند. در جادهای مرتفع، مردی تنها، با کشیدن چمدان قرمز کوچکی، به سوی همان روستا، آهسته پیش میرود.
آئورا، دختر یک رهبر مذهبی، با رابطهای پنهانی روبرو میشود که زندگیاش را متحول میکند و در جشن سالگرد ازدواجش، با ورود یک مهمان ناخوانده، اوضاع پیچیده میشود.
داستان «همیشه-همیشه» که وقایع آن در کیفِ اواخر دهه ۱۹۹۰ میلادی رخ میدهد، ترسیمی آزاردهنده از جوانان یاغی است که در مسیر عشق گام برمیدارند، به کشف تمایلات ج.ن.س.ی خویش میپردازند و بازیهای ظالمانهای را به راه میاندازند که هرگز برندهای نخواهد داشت.
این فیلم، داستانی جادهای دربارهی دو خواهر به نامهای مالگورزاتا (با بازی ماگدالنا سیلسکا) و لوچیا (با بازی مارتا نیِرادکیِویچ) است که رابطهی بسیار صمیمی و عمیقی با یکدیگر دارند. این فیلم، داستانی احساسی و تأثیرگذار را روایت میکند.
کشیش جیکوب تورن، پس از تجربه سختی در زندگیاش، به زادگاهش برمیگردد، اما متوجه میشود که این بازگشت، او را با حقایق ناخوشایند و رازهای تاریکی روبرو میکند که باید با آنها مقابله کند.