یک زن جوان باید خود و دوستانش را از دست یک شیطان باستانی نجات دهد. این موجود که در زبان عامیانه بعنوان "بختک" شناخته میشود، قربانیان اش را از طریق «فلج خواب» از پا در می آورد...
یک بازیگر جوان که در حال تمرین برای بازی در فیلمی با مضمون قاچاق انسان است، شروع به دیدن صحنه هایی وحشتناک می کند که ممکن است رویا باشد و یا واقعیتی از یک جهان موازی...
دو برادر که مدت زمان زیادی از هم دور بوده اند پس از ناپدید شدن مرموز مادرشان دوباره در زادگاهشان گرد هم می آیند. این دو همینطور که سعی میکنند اختلافات قدیم را کنار بگذارند و به دنبال مادر خود بگردند، متوجه یک نیروی ماوراء طبیعی می شوند و...
این فیلم داستان دانشجویی جوان به نام «الا» را روایت میکند که در یک کالج دامپزشکی مشغول به کار است. او گیاه خوار است اما یکی از روزها و به درخواست خواهرش، گوشت خام یک خرگوش را می خورد و همین کافی است تا اشتیاق او برای رو آوردن به خوردن گوشت خام نمایان شود و ...
شهر کوچکی در استرالیا چرخه اقتصادی خود را با به وجود آوردن تصادفات رانندگی و فروش اشیا با ارزش بازماندگان می گرداند، تا اینکه ماشین ها جان میگیرند و به جان مردم می افتند...
دکتر "کرین" دندانپزشک قاتل از آسایشگاه روانی که پس از دستگیری به آن منتقل شده بود فرار می کند.او که می خواهد یک زندگی عادی داشته باشد به شهری غربی رفته و با نامی جعلی در آنجا زندگی می کند اما همه چیز برای او خوب پیش نمی رود و...
"دکتر اسوای" توسط بازرس "کروگر" به دهکده کوچکی دعوت می شود تا بر روی زنی که تحت شرایط مشکوکی کشته شده کالبد شکافی انجام دهد.با وجود دریافت کمک از طرف "روث" ساحر دهکده،"کروگر" کشته شده و مشخص می شود زن و تعدادی دیگر از اهالی دهکده توسط روح دختر جوانی به نام "ملیسا" کشته شده اند و..
پلیس دیوانه باری دیگر از مرگ باز می گردد تا انتقام بگیرد و هرکسی که بر سر راهش بایستد را نابود کند. حال یک پلیس زن در تلاش است گروگانی که او گرفته را نجات دهد...
جک، یک عکاس جنگیِ کهنهکار که دچار اختلال استرس پس از سانحه است دوربینی را بعنوان هدیه دریافت میکند. درون این دوربین تصاویری وجود دارد که چندین مرگ قریب الوقوع را در مکان هایی که جک از آنها عکس گرفته، نشان میدهد. این موضوع وضعیت روانی جک را حاد تر میکند...
پس از یک زلزلهی وحشتناک در لس آنجلس، بازماندگان تبدیل به افرادی عجیب و غریب و جهش یافته می شوند که داستان های خود را بر روی یک شبکه موقت از تلویزیون های دور انداخته شده بازگو می کنند...
امیلی و نیت شهر را ترک می کنند تا به روستایی بروند که خانه آبا و اجدادی نیت آنجاست بلکه مدتی از محیط شهر دور شوند و آرامش داشته باشند. اما به محض رسیدن به آنجا، امیلی به دام ارواحی می افتد که در آن خانه ساکن هستند...
سه دوست شبانه به بیابان می روند تا با دوربین رویدادهای عجیب را ثبت کنند. آن ها در همان شب ناپدید شدند و دیگر هیچ وقت دیده نشدند. بیست سال پس از گم شدن آن ها و در روز سالگرد ناپدید شدنشان، فیلمهایی دیده نشده از ساعت های پایانی ماموریت سرنوشت ساز آن ها یافت می شود و...