برنده 2 جایزه اسکار. همچنین 13 جایزه و نامزد دریافت 25 جایزه دیگر.
سرگذشت «ران کاویچ»، سربازی که در جریان جنگ ویتنام فلج شد و بعد از آن، چون فکر می کرد کشوری که برایش جنگیده، به او خیانت کرده است، تبدیل به فردی مخالف جنگ شد و …
1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین 1 جایزه و نامزد دریافت 4 جایزه دیگر.
جنگ ويتنام. مرد جواني به نام «اريکسن» (فاکس) شاهد قتل فجيع يک دختر ويتنامي (توله) به دست هم قطارانش است. او پس از بازگشت به امريکا عليه يگان خود شهادت مي دهد...
1 مرتبه نامزدی جایزه .BAFTA Film Award. همچنین 1 جایزه و نامزد دریافت 3 جایزه دیگر.
ماه مه سال ۱۹۴۳،پایگاه نیروی هوایی آمریکا در انگلستان.چهار افسر و شش داوطلب یک هواپیمای بمب افکن بزودی بیست و پنجمین ماموریت خود را آغاز می کنند.اگر آنها ماموریت خود را به پایان برسانند اولین گروه در نیروی هوایی آمریکا می شود که تور وظیفه خود را به پایان رسانده اند…
سعید رزمنده جانباز که برای معالجه چشمان خود عازم آلمان می شود، با خواهرش لیلا که سالیانی چند است با همسر آلمانی خود در شهر «کلن» زندگی می کند روبرو می شود. سعید بینایی خود را بازمی یابد و اکنون محیطی تازه و غریب پیش روی اوست و خواهری که سعید را دریچه ای بر خاطرات دور و عزیز گذشته میداند. سعید در تدارک بازگشت به ایران است که نتایج آخرین آزمایشات پزشکی وی همه چیز را بهم می ریزد…
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 2 جایزه و نامزد دریافت 10 جایزه دیگر.
«سرهنگ ویلیام لودلو» (هاپکینز) که از ارتش و جنگ و کشتار سرخ پوستان متنفر است، در املاک خود در مونتانا یک امپراتوری خانوادگی تشکیل داده و با سه پسرش، «آلفرد» (کویین)، «تریستان» (پیت) و «ساموئل» (تامس) زندگی می کند. با شروع جنگ جهانی اول، «ساموئل» در کانادا به ارتش می پیوندد. دو برادر دیگر نیز همین کار را می کنند. اما هر سه به یک اندازه خوش شانس نیستند تا به خانه بازگردند و …
1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین 6 جایزه و نامزد دریافت 15 جایزه دیگر.
داستان واقعی در مورد اینکه چگونه یک گروه از هوانوردان آمریکایی-آفریقایی با غلبه بر نژاد پرستی تبدیل به یکی از برترین تیم های جنگندهی هوایی ارتش آمریکا شدند...
یک راننده اتوبوس به نام “جورج لنوکس” با “کارلا”، یک تبعیدی نیکاراگوئه ای که زندگی غم انگیزی در گلاسکو دارد، آشنا می شود. گذشته او وحشتناک بوده، دوست پسرش ناپدید شده و خانواده اش از هم پاشیده است. “جورج” او را به کشورش بازمی گرداند تا از اتفاقاتی که برای خانواده اش افتاده باخبر شود…
صادق مشکینی فیلمبردار تلویزیون که خیلی از جبهه و جنگ میترسد برای اینکه بتواند از صندوق قرض الحسنه صدا و سیما وام بگیرد تا خانه نیمه ساخته اش را تکمیل کند باید برای فیلمبرداری فیلمی مستند از اسرای عراقی به منطقه جنگی برود. او برای اینکه پایش به جبهه و منطقه جنگی و خط مقدم نرسد حوادث جالبی رقم میزند…
در دوران جنگ در بوسنی، ̎مایکل هندرسن̎ فرستادهٔ ویژهٔ یکی از شبکههای تلویزیونی بریتانیائی همراه تصویربردارش، و تهیهکنندهاش در ̎وکووار̎ مستقر هستند و گزارشهائی را از سقوط شهر برای شبکهشان میفرستند. ̎وکووار̎ زیر آتش توپخانهٔ نیروهای دشمن است که در تپههای اطراف موضع گرفتهاند. ̎هندرسن̎ به یتیمخانهای برمیخورد که در خط مقدم جبهه قرار گرفته و مدام در معرض آتشبازی دشمن است. او از شرایط وحشتناکی که بچهها در آن گرفتار آمدهاند، گزارشهائی تهیه میکند و در آنها از جوامع بینالمللی میخواهد که بچهها را به مکانهائی امنتر انتقال دهند. اما تداوم بیتفاوتی عمومی به این وضعیت باعث میشود دیگر نتواند به بیطرفی حرفهایاش پایبند بماند و تصمیم میگیرد به هر ترتیب که شده یکی از بچهها را مخفیانه از آنجا خارج کند و به انگلستان ببرد...
«سرهنگ تری ل. چیلدرز» (جکسن) را در دادگاه نظامی به دلیل آن که هنگام حمله به سفارت امریکا در یمن، به افرادش اجازه ی شلیک به طرف غیر نظامی ها را داده، محاکمه می کنند و «هیزهاجز» (جونز) تنها وکیلی است که سرهنگ می تواند به او اعتماد کند…
فیلم داستان واقعی چهار اسیر جنگی نیروهای متفقین را روایت می کند که توسط نیروهای ژاپنی در جنگ جهانی دوم به اسارت گرفته شدند.نیروهای ژاپنی با رفتاری خشن آنها را مجبور به ساخت ریلی از میان جنگلهای برمه کردند.در نهایت آنها با بخشیدن دشمنانشان آزادی واقعی را به دست آوردند…
نگ جهانی دوم، دانشجوی سال دوم مدرسه ی حقوق، «سروان تامی هارت» (فارل)، در اردوگاه اسیران جنگی آلمان زندانی است. در اردوگاه قتلی اتفاق می افتد و «هارت» مأمور می شود تا در دادگاهی که خود زندانی ها تشکیل داده اند. از متهم به قتل، خلبانی سیاه پوست (هوارد) دفاع کند…….
دکتر "میکلوس نیزلی" یک یهودی مجار بود که توسط نیروهای اس اس انتخاب شده بود تا در اردوگاه "آشویتس" به عنوان آسیب شناس فعالیت دارد.او یکی از اعضای گروهی بود که توسط نازیها مامور شده بود در ازای چند ماه زندگی بیشتر در از بین بردن یهودیهای دیگر کمک کند...