«نيل مکالي» (دنيرو)، سارقي است که تخصصش انجام سرقت هاي بزرگ و پرخطر مثل حمله به بانک و وسايل نقليه ي مخصوص حمل و نقل پول و اوراق بهادار است. «وينسنت هانا» (پاچينو) نيز کارآگاهي است لس آنجلسي که مصمم است او را به دام بيندازد...
داستان در مورد مردی است که مرتکب یک جرم غیر منتظره شده و جان خانواده اش در خطر می افتد. حال باید از قانون فرار کرده و تلاش کند خانواده خود را نجات دهد...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 65 جایزه و نامزد دریافت 177 جایزه دیگر.
صبح روز پنجمین سالگرد ازدواج نیک دون (با بازی بن افلک) و ایمی (با بازی رزاماند پایک)، نیک متوجه میشود همسرش ناپدید شدهاست. در قیل و قالهای رسانهای در مورد گم شدن ایمی، شک و تردیدهایی پدید میآید مبنی بر اینکه خود نیک دون همسرش را به قتل رساندهاست. ازدواج نیک و ایمی ازدواج موفقی نبوده و آنها زندگی مشترک از هم پاشیدهای دارند. هر دوی آنها در دورهٔ رکود اقتصادی کارشان را از دست دادهاند و مجبور شدهاند از شهر نیویورک به شهر کوچکی در میسوری، زادگاه نیک، بیایند. شهری که در آن نیک به تنبلی و افسردگی دچار شدهاست.
«پورتر» (گیبسن) را دوستش، «وال» (هنری)، به جریان سرقتی می کشاند. همه چیز به خوبی و خوشی سپری می شود تا این که «لین» (اونگر)، همسر «پورتر»، از پشت به «پورتر» شلیک می کند. در واقع پس از آن که «وال» عکس «پورتر» را هم راه زنی دیگر (بلو) به «لین» نشان می دهد، این دو برای کشتن «پورتر» زدوبند می کنند. با این همه پنج ماه بعد «پورتر» که تبدیل به یک دیوانه ی روانی تمام عیار شده، بر می گردد…
در یکی از محله های فقیر نشین حومه ی پاریس، یک مجتمع مسکونی به محاصره ی پلیس درمی آید. سه جوان ساکن در مجتمع، «سعید» (تاقمائویی)، عرب مهاجر؛ «ون» (کاسل)، یهودی کله شق؛ و «اوبر» (کونده)، افریقایی بوکسور، که به خاطر بی کاری به شغل های پست و سرقت و خرید و فروش مواد مخدر روی آورده اند، با پلیس درگیر می شوند…
این فیلم درباره پروفسور فلسفه با بازی خواکین فونیکس است که در شرایطی که با بحرانی وجودی دست و پنجه نرم میکند، شروع رابطه ای با یکی از شاگردانش (با بازی اما استون)، هدفی جدید به زندگی اش میبخشد و همچنین منجر به یافتن پاسخ برای سوال های فلسفی که روحش را تسخیر کرده بودند میشود.
داگویل شهر کوهستانی در ایلات متحده می باشد که جمعیت آن بسیار کم است و مردم شهر انسان های ساده اند که به کار خودشان مشغول هستند، تا اینکه در یک شب دختری به نام گریس که از دست تعدادی گانگستر در حال فرار است به این شهر پناه می برد. روز بعد ساکنان داگویل در یک نشست همگانی به ماندن گریس رای می دهند به این شرط که او بتواند در طی دو هفته همدردی آنها را جلب کند گریس به یکایک خانه های شهر می رود، در کار روزانه به اهالی کمک می کند، و در میابد که پشتیبانی اهالی دهکده از او، بهایی دارد که باید بپردازد...
1 مرتبه نامزدی جایزه .BAFTA Film Award. همچنین 3 جایزه و نامزد دریافت 2 جایزه دیگر.
یک تنیس باز بی پول (ری میلاند) نگران علاقه همسر ثروتمندش (گریس کلی) به یک نویسنده است. او تصمیم به قتل همسرش میگیرد و با تهدید یک سابقه دار او را مجبور به همکاری در جرم میکند. او باید گریس کلی را به قتل برساند و همزمان ری میلاند در یک کلوپ شبانه خودش را نشان بدهد که مدرک بی گناهی اش باشد. اما همه چیز طبق نقشه پیش نمی رود و …
این نام (Hwang Jung-Min) آدم کش ماهریست که به تازگی آخرین قتل خود را به پایان رسانده ، اکنون ماموریت جدیدی مرتبط به یک آدم ربایی به او محول شده ، پس برای انجام ماموریت به تایلند رفته و با یو یی (Park Jung-Min) آشنا میشود و تصمیم میگیرند که باهم این ماموریت را به اتمام برسانند.
برنده 1 جایزه گلدن گلوب. همچنین 2 جایزه و نامزد دریافت 18 جایزه دیگر.
مارگارت کین در دهه ی شصت میلادی با یک نقاش دیگر به نام والتر کین ازدواج می کند. این ازدواج به نظر ایده آل به نظر می رسید اما پس از اینکه نقاشی های مارگارت و والتر در یک گالری به نمایش گذاشته می شود و تنها نقاشی های مارگارت با استقبال خوبی مواجه می شوند و به فروش می روند ، والتر تصمیم می گیرد نقاشی های مارگارت را با نام خود برای فروش قرار دهد و به این ترتیب به شهرتی قابل توجه دست پیدا می کند. اما…
روس که جوانی نخبه است وب سایتی با نام جاده ابریشم راه اندازی میکند و در آن شروع به فروش مخدر میکند تا اینکه چند مامور اداره مواد مخدر بدنبال او می افتند و ....
لارن گزارشگر پرهیجان آمریکایی برای محافظت از سران شیکاگو در (جو آرز) که یک شهر مرزی در مکزیک است، شروع به تحقیق درباره یک سری از قتلهای مرموز، شامل کشته شدن زنان جوان در کارخانه های سراسر کشور مکزیک است کرد ...
«جان» سیاه پوست (اسنایپس) و «چارلی» سفید پوست (هارلسن)، دو پلیس مخفی شرکت قطار زیرزمینی نیویورک، خود را برادر هم می دانند. پس از ماجراهایی «چارلی» که از کار و رابطه ی عاطفی خود سرخورده شده، تصمیم می گیرد به یک قطار حامل پول دستبرد بزند. اما «جان» متوجه اقدام او می شود و سعی می کند مانع دزدی شود.
«جو کابوت» مافيايي (تيرني) و پسرش، «نايس گاي ادي» (پن)، شش نفر گنگستر را استخدام مي کنند تا به يک صرافي الماس دستبرد بزنند. براي سارق ها ـ که هيچ يک، ديگري را نمي شناسد ـ اسم مستعار انتخاب شده: «آقاي سفيد» (کايتل)، «آقاي نارنجي» (رات)، «آقاي بور» (مدسن)، «آقاي صورتي» (بوشمي)، «آقاي آبي» (بانکر) و «آقاي قهوه اي» (تارانتينو). اما سرقت با مشکل مواجه مي شود...
قتلی رخ داده است و مردی به دنبال حل معمای قتل است تا قبل از اینکه قاتل برای بار دوم دست به کار شود. این فیلم بر اساس رمانی از آگاتا کریستی ساخته شده است...