باب و گرتا دی یاگر پس از چهل سال زندگی مشترک خوشبخت، به زندگی پربار خود مینگرند. پسرانشان استیو، کارگردان موفق، و کارل، آشپز آیندهدار، نیز زندگی خوبی دارند. همسر استیو، بیلی، نویسنده کتاب پرفروشی درباره خوشبختی است و آنها قصد دارند تشکیل خانواده دهند.
دوستان دوران کودکی کوبی و آوا فقط در تعطیلات تابستانی یکدیگر را می بینند. با گذشت زمان، شخصیت ها نسبت به یکدیگر احساساتی پیدا می کنند، اما داشتن یک رابطه از راه دور یک چالش بزرگ برای هر دو است...
یک خانواده در سورینام برای جشن کریسمس دور هم جمع میشوند. اما شایعه پیدا شدن طلا، بین دو برادر این خانواده که سالها از هم دور بودهاند، اختلاف ایجاد میکند و روابط آنها را تیره و تار میکند.
پدر ایون اودانل، یک روحانی ایرلندی است که معتقد است که برای استقلال ایرلند، باید از خشونت استفاده کرد. او در سال ۱۹۱۶، یک پسر جوان به نام آنتین را برای جنگ در قیام ایرلند تشویق میکند. آنتین در این قیام شرکت میکند و پس از آن، به یک تیرانداز باتجربه تبدیل میشود. پنجاه سال بعد، آنتین به شهر دری بازمیگردد. حضور او، پدر ایون را به یاد وقایع سال ۱۹۱۶ میاندازد. پدر ایون در آن زمان، به دلیل اعتقاد به خشونت، دچار فروپاشی روحی شده بود. تأثیر پدر ایون بر آنتین جوان، در آنتین بزرگسال نیز مشهود است...
اندی فیلیپس در حال آماده شدن برای عروسی آینده خود با نامزدش "جردن" است. با این حال، پس از گپ زدن با بهترین دوستش، اندی شروع به این سوال می کند که آیا او چه چیزی برای ایجاد یک ازدواج پایدار لازم دارد یا خیر...
"تاکاتوشی" یک دانشجوی هنر است که در دانشگاهی واقع در شهر کیوتو مشغول به تحصیل می باشد. او در قطاری که هر روزبرای رفتن به دانشگاه سوارش می شود با دختری به نام "امی فوکوجو" برخورد میکند و در نگاه اول عاشقش می شود. آنها پس از آشنایی، شروع به قرار گذاشتن و سپری کردن روزهای خوشی در کنار هم میکنند، تا اینکه "امی" رازش را برای او فاش میکند...
نااوکی و کوتوکو در یک دانشگاه مشغول به تحصیل میشوند. نااوکی در رشته علوم و فناوری و کوتوکو در رشته ادبیات. نااوکی با یوکو ماتسوموتو، دختری زیبا، آشنا میشود و کوتوکو از این رقیب عشقی جدید، به شدت آشفته میشود...
عشق بین دانش آموزان دبیرستانی نائوکی و کوتوکو. نائوکی خوش تیپ، در ورزش خوب و باهوش است. اگرچه کوتوکو خیلی باهوش نیست، اما شخصیت درخشان و اراده قوی دارد