زمانی که یک هواپیمای مسافربری در حلقهای از آتشفشان به دام میاُفتد و امکان فرود آمدن مهیا نمیباشد، مسافران و خدمه باید راهی برای نجات خود پیدا کنند...
کارگردان بدنام، «بیل زبوب (هیولای الاغ)»، تصمیم گرفت فیلمهای علمی-تخیلی را مسخره کند. او متوجه شد که «پیشتازان فضا» پیامهای اجتماعی را در داستانهایش گنجانده است. با خود به شوخی فکر کرد که «چه میشد اگر من پیامهای ضد اجتماعی را در آنها میگنجاندم؟»
هنگامی که بارش شدیدی از شهاب سنگ های بزرگ، زمین را با خطر انقراض نسل ها مواجه می کند، برجسته ترین دانشمندان جهان، طرحی مخاطره آمیز را ابداع می کنند. این طرح، چرخش زمین را برای جلوگیری از برخورد شهاب سنگ ها تغییر می دهد.
پس از یخ زدن در طول نبرد با لیگ عدالت، لکس لوتور در آینده از خواب بیدار می شود و تصمیم می گیرد از ماشین زمان برای جلوگیری از ورود سوپرمن به زمین استفاده کند...
به کارگران اخراج شده از یک انبار رشوه داده می شود تا یک شب دیگر آنجا کار کنند و موجودی انبار را چک کنند، اما این موضوع آنها را به سمت عواقب فاجعه باری سوق میدهد...
در شبی مانند شبهای دیگر، یک مینیبوس پر از مسافر از تونلی عبور میکند و وارد بُعد دیگری میشود؛ گروه متنوع مسافران به یک کافه متروکه پناه میبرند و کشف وحشتناکی میکنند.
پس از سفر موفقیت آمیز به گذشته، یک فیزیکدان کنجکاو و نوظهور در تلاش برای کشف معنای زندگی با معترضان، مخالفان، تراژدی ها و وجدانی آکنده از گناه مبارزه می کند...
دو داستان، دو مکان عجیب و غریب، دو گروه گرفتار: در این روایت، دو برادر در پلههای بیانتها و یک خانواده در جادهای بیانتها گرفتار شدهاند و برای مدت زمان نامعلومی در این فضاهای غیرمنطقی سرگردان هستند.
در آینده که قدرت های خفته در یک سری از افراد خاصی بیدار می شود، یک سازمان مخفی برای شکار این افراد تشکیل می شود. یک پسر قدرتمند اسرارآمیز به نام کوون، برای پایان دادن به این آزار و شکنجه دست به کار می شود ...
یک سری نقاشیهای گل در نزدیکی قربانیان قتل در اطراف شهر پیدا میشوند، و محققان را وادار میکند تصور کنند که گلهای به تصویر کشیده شده برای مواد مخدر به قربانیان استفاده میشود. در همین حال، یک "جذب کننده" جدید با توانایی صحبت با گیاهان ظاهر می شود...