دو برادر پس از مرگ پدرشان متوجه میشوند که او به طور کامل غایب نیست. تلاش آنها برای برگزاری مراسم خاکسپاری مخفیانه منجر به آشوب میشود و آنها را وادار میکند تا با رابطه سرد خود و یاد پدرشان دست و پنجه نرم کنند.
داستان کائنات اختر، یک زن پاکستانی که به اشتباه به عنوان یک فرد نظامی زندانی شده است را دنبال میکند. یک روزنامهنگار به نام وِدانْت او و دخترش که در زندان به دنیا آمده است را پیدا میکند. او که حس عدالتخواهی قویای دارد، ماموریتی را برای کشف حقیقت آغاز میکند.
داستان، روایتگر به هم پیوستن زندگی سه فرد با پیشینههای گوناگون در خلال یک مسابقهٔ مهم کریکت در شهر چنای است. این همزمانی، آنان را وادار به اتخاذ تصمیماتی میکند که مسیر زندگیشان را برای همیشه تغییر میدهد.
داستان، روایتگر سفر استیفن ندومپالی است، مردی که در پس چهرهٔ خورشیدی آبراهام، رهبر پنهان و مقتدر یک شبکهٔ جنایی بینالمللی، زندگی دوگانهای را تجربه میکند.
راگاوان، دانشجویی که پس از جدایی عاطفی، تحصیل را رها میکند، برای کسب ثروت و قدرت، وارد دنیای کلاهبرداریهای مالی میشود و درگیر فریبهای پیچیده میشود.
بازرسی که به دلیل تخلفی تنزل رتبه پیدا کرده، مشغول پیگیری پروندهای در مورد یک شبکه تبهکارانه است که به جعل و فروش جواهرات تقلبی مشغول هستند. او در این راه، ناخواسته وارد مسیری پرمخاطره میشود که جانش را به خطر میاندازد.
آجش، فروشنده طلا، سکههای طلای گرانبهایی را برای عروسی در یک روستا قرض میدهد، اما وقتی شوهر خلافکار عروس نقشه میکشد تا طلاها را بردارد و او را برای همیشه ساکت کند، خود را در خطر مییابد.
داستان درباره بازرس آرجون است که پس از تعلیق به پاسگاه جدید میرود و با یک اتفاق غیرمنتظره روبرو میشود. سوال اصلی اینجاست که آیا او میتواند اوضاع را کنترل کند یا خیر.
یک هنرمند طراح و یک پلیس با هم همکاری می کنند تا هویت یک قاتل فراری را با استفاده از توصیف چهره او که در حافظه یک شاهد عینی از این جنایت وحشیانه حک شده است، کشف کنند.
داستان مردی به نام باروز است که قرنهاست از یک گنجینه باستانی محافظت میکند. او موظف است این گنج را به وارث واقعی صاحب گنج بسپارد. با ورود جوانی که ادعا میکند وارث این گنج است، ماجراجویی باروز برای کشف حقیقت آغاز میشود.