آرش پس از پنج سال تحصیل در پاریس، با زندگی فرانسوی سازگار نشده و تصمیم می گیرد به ایران بازگردد. دو دوست به امید تغییر نظرش، او را در آخرین سفر در سراسر فرانسه می کشانند...
زن جوانی با مادرش در انتهای یک خیابان بن بست زندگی می کند. زن جوان متوجه می شود که مردی که در خیابان ایستاده هر روز به اتاق او خیره می شود. پس از مدتی به حضور او عادت می کند و عاشق او می شود.
ساحل شاعر کرد-ایرانی به تازگی از حکم سی سال زندان در ایران آزاد شده است. در حال حاضر تنها چیزی که او را سرپا نگه می دارد ، این است که همسرش را پیدا کند ، که فکر می کند بیش از بیست سال است مرده است.
فیلم، پژوهش مصوری دربارهٔ تکلیف شب بچه هاست و از زبان خود آنها به طرح این موضوع میپردازد. بی دانشی و کم حوصلگی والدین و بی اطلاعی آنان از روشهای نوین تدریس و سیاستهای آموزشی در مدارس، کودکان را دچار مشکلات فراوان میکند...
فیلم روایتگر داستان دخترکی خردسال به نام بهاره است که مادر او پس از تعطیل شدن مدرسه، به دلیل نامشخصی، برای بردن او از مدرسه نیامده است، و او پس از مدتی انتظار تصمیم میگیرد که به تنهایی به سمت خانه حرکت کند که در راه گم میشود...
آقاي حكمتي (پرويز فني زاده)، معلم جديد مدرسه اي در جنوب شهر، در آغاز ورود به كلاس درس يكي از شاگردانش به نام مصيب (عباس دسترنج) را از كلاس اخراج مي كند....
«دهلیز» داستان شیوا (هانیه توسلی) پس از به زندان افتادن شوهرش (رضا عطاران) از امیرعلی (محمدرضا شیرخانلو) پسرشان به سختی مراقبت می کند. امیرعلی که حالا کلاس اول دبستان است با تصمیم مادرش و مددکار اجتماعی، پی می برد پدرش در زندان محبوس است. وی احساس پدرانه او را در می یابد. پدر امیرعلی معلمی است که در یک درگیری خیابانی فردی را به قتل رسانده و در آستانه قصاص نفس قرار گرفته است. از مرگ می هراسد و دوست دارد برای فرزندش پدری کند. اما اولیای دم، به خصوص خواهر دو قلوی مقتول هنوز قاتل را نبخشیده اند …
یک بریک دانسر جوان در جریان یک نمایش استعدادیابی به سرش ضربه می خورد و به مدت بیست سال به کما می رود. او که در سال 2006 از خواب بیدار می شود، به دنبال احیای حرفه خود و تیمش با کمک دوست و والدینش است...
شاهین نجفی، موسیقیدان ایران، پس از انتقاد شدید توسط چند روحانیون در مورد آزادی آهنگش که مخالفت با نقض حقوق بشر را منجر به فتوا صادر می کند، از سرزمین خود فرار می کند و به کلن، آلمان می رود.
خانوادهای پر هرج و مرج و مهربان را دنبال میکند که در یک سفر جادهای در یک منظره ناهموار هستند و بر سر سگ بیمار سر و صدا میکنند و اعصاب یکدیگر را به هم میریزند. فقط برادر بزرگتر مرموز ساکت است.
در یک گردهمایی خانوادگی ایرانی-آمریکایی، راز خانوادگیای فاش میشود که مادر و دختری که از هم دور شدهاند را به گذشته میکشاند. آنها در طول این کاوش متوجه میشوند که از آنچه فکر میکردند بیشتر شبیه هم هستند...
وقتی دو مرد جوان فقیر، مرد ثروتمندی را که تصمیم به خودکشی دارد نجات میدهند و از او مراقبت میکنند، او از زندگی بخش دیگر جامعه و افراد فقیر آگاه میشود.