یارا، یک زن جوان 25 ساله مراکشی است که برای تحصیل به پاریس آمده، اما چند ماه است که از خانه بیرون نرفته است. او از کودکی به آگورافوبیا مبتلا بوده و اکنون در خانه محبوس شده و با کابوسهایش دست و پنجه نرم میکند.
مردی که با یک آهنگ به شهرت رسیده است، بعد از فوت مادر بزرگ خواهر زاده اش، مجبور می شود از او مراقبت کند تا خانواده جدیدی برای او پیدا شود، در حالی که در تلاش است تا آهنگ جدیدی بسازد.
داستان دربارهٔ کاپیتان جسور پلیس نیس به نام آلیسون فلش است که به اجبار باید با یک کارشناس جرمشناسی از پاریس به نام لیلا بالانی که در میدان عمل کارایی ندارد، همکاری کند.
داستان درباره آنجلو، پسربچه ده سالهای است که آرزو دارد کاشف و جانورشناس شود. وقتی برای دیدن مادربزرگش میرود، والدینش او را در یک استراحتگاه جا میگذارند و او تصمیم میگیرد برای پیدا کردن آنها از میان جنگل عبور کند.
پس از آنکه میا، نویسنده، با امیل، پدری مجرد، وارد رابطهای عاشقانه میشود، خوشبختیشان با تلاش برای فرزندآوری از طریق درمانهای باروری، به چالش کشیده میشود.
در پسِ زرق و برق مسابقات دوشیزه ایتالیا، پاتریزیا میریگلیانی، کارگردان این رویداد نمادین، برای حفظ آن در برابر رسواییها و استانداردهای زیباییِ در حالِ تغییر، تلاش میکند.
داستان از این قرار است که دو روباه در حال آماده شدن برای تجربهٔ اولین بارِ پدر و مادر شدن هستند. این اتفاق در زمانی رخ میدهد که گرمایش جهانی، قواعد زندگی را برای همهٔ موجودات زنده دگرگون کرده است.
"مرگ در تعطیلات" داستان سه شخصیت را روایت می کند که به طور ناگهانی به "دوستان نیازمند" تبدیل می شوند. آنها با تمام وجود سعی می کنند تا رضایت یک زن سالخورده، تنها و ثروتمند به نام رودیکا را به دست آورند، به این امید که وارث ثروت او شوند.
وقتی معدنچیان در دهه 1870 برای یافتن طلا انفجار انجام میدهند، به طور تصادفی موجودات باستانی به نام تامیناکرز را آزاد میکنند. شهر دیر کریک، نوادا به زودی مورد محاصره قرار میگیرد و تنها تعداد انگشت شماری از بازماندگان در سالن محلی پناه میگیرند.
این برنامه ویژه به منظور گرامیداشت و تجلیل از اجرای بینظیر آنپلاگد اریک کلپتون، تجربهای سینمایی و همچنین امکان پخش آنلاین را برای طرفداران فراهم میآورد تا بتوانند این رویداد تاریخی موسیقی را بار دیگر مرور کنند.
در دهه ۱۹۵۰، هلبوی و یک مامور تازه کار از سازمان تحقیقات و دفاع پارانرمال (بی.پی.آر.دی) به منطقه کوهستانی آپالاچیها اعزام میشوند. در این ماموریت، آنها با یک جامعه دورافتاده مواجه میشوند که تحت سیطره جادوگران قرار دارد و توسط یک شیطان محلی شوم به نام "مرد خمیده" اداره میشود.