یک بازیگر به نام "کسیدی" برای کسب شهرت و رسیدن به هالیوود احتیاج به مقداری پول دارد ، لذا وارد یک نوع تجارت الماس به وسیله ی مادره دوست پسـره خود میشود و ...
کسب و کار کشاورزی یک خانواده توسط یک بحران غیرمنتظره تهدید می شود . رابطه ی بین پدر و پسر سرکش او در حال تخریب است. در جهان رقابتی از کشاورزی مدرن، هنری ویپل با اهداف بلند پروازانه اش از پسرش میخواهد که در این رقابت جهانی به او کمک کند تا بتوانند در این میدان رقابتی بزرگ پیروز شوند...
امیلی و نیت شهر را ترک می کنند تا به روستایی بروند که خانه آبا و اجدادی نیت آنجاست بلکه مدتی از محیط شهر دور شوند و آرامش داشته باشند. اما به محض رسیدن به آنجا، امیلی به دام ارواحی می افتد که در آن خانه ساکن هستند...
جو می یک مزاحم سالخورده است که به این باور چسبیده است که یک کلاهبرداری با امتیاز بزرگ خود فاصله دارد. با از بین رفتن سلامتی و کاهش منابع، جو آخرین ضربه را برای رستگاری دریافت می کند...
در پاسادنا، کالیفرنیا در سال ۱۹۶۹، یک زوج جوان مکزیکی با عجله به خانه ی شان سن دنا (فلور ماریا شاهووا) می روند. ۳ روز پیش، پسر این زوج، جواهرات یک گروه دوره گرد و کولی را دزدیده بود. از آن موقع به بعد، آن پسر از دیدن و شنیدن چیزهایی از خارج این زمین شکایت می کرد. سن دنا سعی می کرد تا به آن پسر از طریق جلسات احضار روح کمک کند. اما او و پدر و مادر آن پسر فقط با وحشت می توانستند تماشا کنند چون آن پسر قبل از این که با دست هایی اهریمنی به سوی جهنم کشیده بشود از بالای بالکن به وسیله ی یک نیروی نامرئی پرتاب شد….
دو زوج متاهل تصور می کنند همدیگر را به خوبی می شناسند، تا اینکه تصمیم می گیرند به تعطیلات رویایی خود برای دیدن مسابقات اتومبیلهای غول پیکر در رنو بروند و…
سال، 1951 «پیتر اپلتن» (جیم کری) ، فیلم نامه نویس فیلم های رده ی «ب» هالیوود، در فهرست سیاه کمیته ی فعالیت های ضد امریکایی سناتور مکارتی قرار گرفته است. او با اتومبیلش از بالای پلی در خارج شهر به رودخانه سقوط می کند و سپس در حالی که گذشته ی خود را فراموش کرده روی ماسه های ساحلی به هوش می آید. پیرمردی او را پیدا می کند و به لوسن، شهری در آن نزدیکی می برد. در لوسن «اپلتن» را با جوانی که در دوران جنگ جهانی دوم ناپدید شده، عوضی می گیرند و ...
شهر کوچک جرجيا. «آني ويلسن» (بلانشت)، زن بيوه و مادر سه بچه، با تحليل رواني همسايگانش براي خودش درآمد کوچکي دارد. او خيلي زود درگير ماجراي يک قتل مي شود و مي کوشد تا با شم رواني اش قاتل را پيدا کند...
دو برادر به نام هاي «هنک» (پاکستن) و «جيکوب ميچل» (تورنتن) به هم راه يکي از دوستان شان به نام «لو» (بريسکو)، يک هواپيماي تک موتوره ي سقوط کرده را در ميان درختان جنگلي پوشيده از برف پيدا مي کنند. در اين هواپيما جسد فاسد شده ي خلبان و يک چمدان پر از پول به ميزان چهار ميليون دلار وجود دارد. آنان تصميم مي گيرند تا فصل بهار و آب شدن برف ها و پيدا شده هواپيما، پول ها را پنهان کنند...
درست در زمانی که تیم تحقیقاتی دانشگاه درآستانه ی اثبات روش جدیدی است که با آن می توان از آب به جای سوخت استفاده کرد، در آزمایشگاه خرابکاری رخ می دهد و مدیر آن به قتل می رسد. «ادی» (ریوز) نیز سعی دارد از مهلکه فرار بکند چون مقامات رسمی تصور می کند او و دیگر دست اندرکاران این پروژه که زنده مانده اند، عامل خرابکاری هستند …
داستان دربارهٔ زندانی است که در یک زندان زنان با امنیت حداکثری، با فساد و ظلم نگهبانان مبارزه میکند. او گروهی از زندانیان را برای مقابله با این سیستم فاسد رهبری میکند.
وقتی که اندرو استرلینگ یک نویسنده موفق شهرنشین، خانه ای برای گذراندن وقت و تفریح خود در نیوانگلند میخرد پس از رفت و آدم های بسیار، پلیس او را با یک سارق اشتباه می گیرد.
به خاطر بازی های سیاسی ، یک مرد بیگناه روانه زندان شده و سپس به اعدام محکوم می شود. در اینجا برادر او که یک نابغه است عمدا خود را به همان زندان می اندازد تا خود و برادرش را از آنجا فراری دهد...
داستان سريال Boss درباره يک شهردار شيکاگو به نام کلسي گرامر ميباشد که متوجه ميشود دچار يک بيماري ذهني است و تنها او و دکتر خصوصي خود اين موضوع را ميداند. حواشي : کارگرداني و نويسندگي اين سريال را فرهاد صفي نيا (زاده 1353), تهيه کننده و کارگردان ايراني هاليوود بر عهده دارد. پيش از اين وي با همکاري "مل گيبسون " نويسندگي فيلمنامه و تهيه کنندگي فيلم Apocalypto (آخرالزمان) را بر عهده داشته است.