این فیلم داستان زندگی یک فیلمساز جوان را روایت میکند که در تلاش است تا اولین فیلم بلند خود را بسازد. در این فیلم، مرز بین واقعیت و داستان و همچنین زمانهای مختلف محو میشود و داستان به یک اسطوره مدرن تبدیل میشود که مفهوم خلق اثر هنری را به شکل جدیدی تعریف میکند.
پسربچه ای پنج ساله در خیابانهای کلکته کیلومترها دور از خانه گم میشود و از پس از پشت سر گذاشتن بسیاری از خطرات توسط زوجی بزرگ میشود، اکنون پس از ۲۵ سال او تصمیم میگیرد تا به دنبال خانوادهی واقعیاش بگردد...
گرتا که در آستانه ورود به 15 سالگیست حس میکند تمام درهای دنیا به رویش بسته شده است. او همچنان نمی تواند از دنیای کودکی اش دل بکند. تا اینکه بالاخره والدین گرتا در جشن تولدش 15 سالگی اش، او را سورپرایز میکنند و...
“هولی رو” از زندگی قبلی خود بازنشسته شده و آنرا کنار گذاشته است.”شای رایان” نوجوانی فراری و افسرده که اولین شب کاری خود را سپری می کند با او برخورد می کند و آنها وارد یک بازی خطرناک می شوند…
فیلم که بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده است در مورد یک سگ قرمز است که استرالیا را برای پیدا کردن صاحبش طی می کند و در این راه افراد زیادی با او ارتباط برقرار کرده و وجود او باعث دور هم جمع شدن افراد زیادی می شود …
غریبهای مرموز به نام هارمونی دارای قدرت جذب ترس دیگران است. او باید جلوی پیشرفت این قدرت عجیب و غریب را بگیرد تا به سوی تاریکی نرود و باعث نابودیش نشود…
سریال فانتزی «ویچر» (The Witcher) داستان یه شکارچی هیولا رو روایت میکنه، جنگجوی گرالت از ریویا. گرالت از بچگی آموزش دیده که با هیولاها بجنگه، و وقتی بزرگ میشه، بعد از یه جهش ژنتیکی و تبدیل شدن به «ویچر»، دنبال سرنوشتش میره و با آدمهای بدجنس، اژدها و کلی موجود افسانهای تاریک که روی ساکنای انسانی و غیرانسانی دنیا وحشت میندازن، میجنگه. این سریال بر اساس مجموعه کتابهای فانتزی موفق «The Witcher» از نویسنده لهستانی آندژی ساپکوفسکی (Andrzej Sapkowski) ساخته شده.
ماجرای داستان این سریال بعد از 25 سال از سر گرفته می شود که ساکنان یک شهر عجیبغریب (در شمالغربی کشور) در این فکر هستند که چگونه ملکه مراسم آغاز سال تحصیلی آن ها به قتل رسیده است، حال همه در تلاش برای کشف ابعاد مختلف این قتل مرموز هستند...
مجموعه ای از رویدادهای آشفته، دوستی ده ساله مگی و ادی را در معرض آزمایش قرار داد. با بازگشت ناخواسته اختلال دوقطبی مگی، ادی شروع به این سؤال می کند که آیا این دوستی واقعاً به نفع آنها است یا خیر.
کارآگاه “هرکول پوآرو” باید هویت قاتلی سریالی را آشکار سازد. این قاتل سریالی آسان دم به تله نمیدهد و پوآرو کار سختی در پیش دارد. تنها سرنخی که این قاتل در هر صحنهٔ قتل به قصد از خود برجای میگذارد، کارتی با امضای ABC است. این قاتل پیش از مرتکب شدن به هر قتل، به پوآرو نامه مینویسد…