«بلیس» دخترک خجالتی و گوشه گیری است که یک روز با گروهی از دختران دیگر آشنا می شود که در یک تیم اسکیت سواری نمایشی شرکت می کنند و مسابقه می دهند. او کم کم احساس می کند از اینکه همیشه و هیچ وقت در زندگی اش کار خاصی نکرده است خسته شده و اکنون میخواهد به گروه آنها بپیوندد تا در مسابقات شرکت کند…
داستان ایرنا سندلر، یک مددکار اجتماعی که در طول جنگ جهانی دوم بخشی از"دولت زیرزمینی لهستان" بود و به دلیل نجات جان نزدیک به 2500 کودک یهودی با قاچاق آنها از گتوی ورشو توسط نازی ها دستگیر شد...
نگاهی به الهامبخش نقاشی توماس کینکید به نام کلبه کریسمس، و اینکه چگونه این هنرمند پس از اینکه متوجه شد مادرش در خطر از دست دادن خانه خانوادگی خود قرار دارد، برای شروع کار خود انگیزه پیدا کرد...
دیوید دریتون یک نقاش است که بهمراه پسرش بیلی در یک شهر کوچک زندگی می کند. او یکروز که مشغول کار در گالری نقاشی می باشد ناگهان طوفان مهیبی باعث شکستن یک درخت و افتادن آن بر روی پنجره استدیو می شود. دیوید با دیدن این شرایط بهمراه بیلی و همسایه شان برنت عازم مرکز شهر می شود تا از فروشگاه مرکزی مقداری مایحتاج ضروری برای مقابله با طوفان خریداری کند. در همین موقع مه عجیب و مرموزی شهر را فرا می گیرد و رفته رفته غلیظ تر می شود. دیوید و سایر افرادی که در فروشگاه هستند ناگهان با مردی با سر و وضع خونین مواجه می شوند که سراسیمه وارد فروشگاه می شود. در ادامه آنها متوجه می شوند که موجودات خطرناکی در مه وجود دارند که انسانها را مورد حمله قرار می دهند. دیوید در این شرایط می کوشد تا همه را آرام کرده و راه حلی منطقی برای این موضوع پیدا کند اما زنی به اسم کارمودی معتقد است که خداوند بخاطر گناهان آنها این بلا را بر سر آنها نازل کرده است…
این فیلم به زندگی «کریستوفر مککندلس»، دانشجوی دانشگاه «اموری» که یک ورزشکار نیز هست میپردازد. «کریستوفر» پس از فارغ التحصیلی، تصمیم میگیرد تا همهی ۲۴ هزار دلار پساندازش را به موسسهی OXFAM (که یک نهاد خیریهی بینالمللی است) اهدا کند. او حتی کیف پولش را نیز از بین میبرد و به سمت آلاسکا سفری را آغاز میکند تا در دنیای وحشی و دور از تمدن زندگی کند. او همراه خود تنها یک دوربین و یک اسلحه شکاری میبرد. «کریستوفر» در طول سفر با آدمهایی مواجه میشود که قبل از برخورد با سختیها و مشکلات طبیعت وحشی، مسیر زندگی او را تغییر میدهند…
«نيک پوئل» (چتوين) دانش آموز سال آخر دبيرستان را هم کلاسي خلافکارش «آني نيوتن» (لويوا)، به شدت کتک مي زند. حالا اين وظيفه ي روح «نيک» است که پيش از آن که کار از کار بگذرد، محل جسم رو به مرگ خود را به مادرش (هاردن) و پليس اطلاع بدهد...
در لس آنجلس داستانی درباره یک دختر مرده در پنج قسمت گفته می شود.زنی که در زندگی با مشکلات زیادی روبروست جسدی پیدا می کند.این کشف او را تغییر می کندو...
در اوایل دهه هفتاد میلادی "کلیفورد ایروینگ" بیوگرافی جعلی خود از "هوارد هیوز" را به یکی از ناشران درجه اول فروخت.چیزی که تبدیل به یک بمب رسانه ای شد...
یک مسابقه خوانندگی تلویزیونی بسیار محبوب، توجه کشور را به خود جلب می کند، و به نظر می رسد رقابت بین یک دختر جوان اهل غرب میانه و یک مرد جوان عاشق آهنگ های نمایشی باشد...
یک زن مطلقه وقتی با مرد جوانی آشنا میشود که به نظر میرسد معشوقه دبیرستانیاش است که سالها قبل مرده است، این فرصت را پیدا میکند که گذشته خود را دوباره زنده کند...
داستان این سریال دربارهی زندگی افرادی میباشد که به مردم کمک میکنند تا صبحها از خواب بیدار شوند ، مجریانی که چالشهای بینظیری در برنامههای صبحگاهی اجرا میکنند و مردم را تشویق به دیدن برنامه میکنند و…
زندگی مایکل عالی به نظر می رسید. اما ناگهان همسرش پس از ۱۷ سال زندگی مشترک او را غافلگیر می کند. او باید با کابوسهای از دست دادن همسرش و تبدیل شدن به یک مرد مجرد در دهه چهل زندگی خود روبرو شود.
این سریال بر اساس رمانی به قلم انی پرو، برنده ی جایزه ی پولیتزر، ساخته شده است و داستان گروهی از افراد مطرود را روایت می کند که باید در اواخر قرن شانزدهم میلادی در فرانسه جدید، بر سختی های زیادی فائق شوند ...
گروهی از دانشجویان جاه طلب و باهوش رشته حقوق به همراه یکی از اساتید که وکیل مدافع پرونده های جنایی است درگیر یک ماجرای قتل میشوند که به طور کلی مسیر زندگی آنها را عوض میکند…
داستان درباره قسمت اورژانس بیمارستانی هستش که بسیار پر رفت و آمده و دکترها و پرستارها که تعدادشون محدوده، شدیدأ مشغول درمان بیماران اورژانسی هستند. همین وضعیت گهگاه باعث میشه که کد سیاه به وجود بیاد و در این وضعیت مرگ و زندگی بیماران بستگی به دانش، مهارت و سرعت عمل دکترها و پرستارها هستش. مردمی که به اورژانس آورده میشوند یا منتطرند که بمیرند یا معجزه ای بشه و اونها زنده بمونند.