یک داروساز عجیب و غریب و آگورافوبیک سعی می کند جایزه اول 10000 دلاری مسابقه "باغ سال" را به دست آورد تا بتواند اجاره بهای معوق خود را بپردازد و زندگی را که به شدت به هم ریخته است، اصلاح کند...
اتفاقاتی که برای فرهاد و دختر و همسرش می افتد، دو کاراگاه پلیس که به هم علاقه دارند، یک مغازه دار آسیایی مهاجرو خانواده اش، یک زن خانه دار و همسرش که دادستان است، یک کارگردان سیاه پوست و همسرش، یک قفل ساز مکزیکی و دختر کوچکش، دو جوان سیاه پوست که کارشان سرقت اتومبیل است، یک زوج میان سال چینی که از قضا آنها نیز مهاجرند و یک پلیس تازه کار و همکاربا سابقه ی نژاد پرست اش ... کسانی که درون زندگی روزمره شهری بی در و پیکر ، بی خبر از هم زندگی می کنند و امکان بسیار ضعیفی وجود دارد که ارتباطی با یکدیگر داشته باشند؛ اما یک تصادف همه چیز را دگرگون می کند و ...
«جرج» (کلاین) آرشیتکتی است که در خانه ای محقر، کنار دریا و بین همسایگانی با خانه هایی گران قیمت زندگی می کند. همه چیز بر وفق مراد «جرج» پیش می رود تا این که یک روز او را از کار بیست ساله ی آرشیتکتی اش اخراج می کنند و کمی بعد هم خبردار می شود فقط یک سال فرصت زندگی دارد
…
جو و هابز ، در هر دو خواننده راک هستند ، که مداوم به دنبال یافتن دوست دختر ، و قرار گذاشتن هستند. این فیلم داستان یک شب از ماجراجویی آنها را نمایش می دهد...
"دیوید" و "دایانا" زن و شوهر جوانی هستند که دل باخته ی یکدیگر هستند و دچار مشکلات مالی شده اند. این دو به امید به دست آوردن پولی که نیاز دارند به لاس وگاس می روند، اما به مقصود خود نمی رسند. تا این که با مرد میانسال باوقاری آشنا می شوند که نامش "جان گیج" است و ...
وقتی "برایان" متوجه می شود که فروشگاهی که در آن کار می کند همراه دارو اسلحه نیز به ویتنام ارسال می کند برادر ناتنی اش به قتل می رسد.پلیس تصور می کند که او دست به خودکشی زده اما "برایان" که واقعیت را می داند خود تصمیم به تحقیق می گیرد...