Maiara Walsh

هانا بیست سال را صرف سرکوب نفرین بدی می کند که بر نسل خونی او گذاشته شده بود، اما یکی از اعضای خانواده آگاهانه آن را آزاد می کند و او را مجبور به کشتن یا کشته شدن می کند...

دو دوست صمیمی که به دنبال تغییر اوضاع هستند ، در خارج از کشور به عنوان یک دانشجوی تبادل کننده وارد یک ماجراجویی تغییر دهنده زندگی می شوند...

داستان عشق کتی گیتوود به همسرش دن زمانی مورد آزمایش قرار می گیرد که دوست سابق دن، لوئیزا، به خانه همسایه نقل مکان می کند و قصد دارد زوج خوشبخت را به هر وسیله ای که لازم باشد از هم جدا کند...

داستان فیلم در مورد ۴ شخص اهل آمریکا می باشد که به کمپی تابستانی در اروپا می روند. اما خیلی زود در می یابند که طاعونی وحشتناک باعث شده است که کودکان آن منطقه بسیار پرخاشگر شوند. این ۴ نفر به دنبال راه حلی برای این مشکل هستند …

یک مرد سعی دارد تا با استفاده از ترفندهایی که از یک فیلم کمدی یاد گرفته است ، دوسـت دخـتره سابق خود را بازگرداند ..

این فیلم که به شکلی به دست انداختن فیلم The Hunger Games می پردازد، در مورد کتمیس اورشوت است که باید برای زنده ماندن در مسابقه ای شرکت کند...

وقتی "گریس" متهم به نقش داشتن در یک تصادف مرگبار می شود،بهترین دوست او بازمی گردد تا واقعیت ماجرا را آشکار سازد و...

  یوهانا جو میچل دخترک ۱۷ ساله شیطانی است که با پدر خود زندگی می کند و سعی دارد در یک مسابقه رالی شرکت کند...

جولز و جاش زوج خوشبختی هستند که موفق میشوند خانه رویایی خود را بخرند و شخصی بنام مگان را برای کمک در طراحی خانه استخدام میکنند , غافل از اینکه مگان با گذشته تاریک این خانه مرتبط است .

داستانی کمدی درباره زوج هائی که تصمیم به بچه دار شدن میگیرند و همه چیز خوب است تا اینکه از کنترل خارج میشود .

مشکلات سخت زندگی یک عکاس خجالتی را تهدید می کند و او را وادار می کند تا با اسرار آشکارش روبرو شود.

گروهی مخفی کارهای اشتباه دبیرستان را درست می کنند . رهبر گروه ، کریس با راهنمایی عموی خود گروه را در مسیر خود شناسی راهنمایی می کند ...

دو برادر خون آشام به نام های «استفان» و «دیمن»، که دارای زندگی جاودانه هستند، قرن هاست که میلشان برای نوشیدن خون انسان را مخفی کرده و میان مردم زندگی می کنند. آن ها قبل از اینکه اطرافیان متوجه عدم تغییر سن آن ها شوند، از شهری به شهر دیگر نقل مکان میکنند. اکنون آن دو به شهر ویرجینیا بازگشته اند، همان جایی که به خون آشام تبدیل شدند. استفان پسر شریفی است و خون انسان را به خود ممنوع کرده تا مجبور نباشد کسی را بکشد، اما همواره سعی می کند مراقب اعمال برادر شرورش، دیمن باشد. بعد از آمدن به ویرجینیا، طولی نمی کشد که استفان عاشق یک دختر مدرسه ای بنام «الینا» میشود...

این سریال داستان دو دختر جوان رو مطرح میکنه که متوجه میشن به طور تصادفی هنگام به دنیا اومدن با هم دیگه عوض شدن. “بی کنیش” در خانواده ای ثروتمند به همرا دو والدین و دو برادرش بزرگ شده و در مقابل “دافنه واسکوئز” که قدرت شنوایی خودش رو در بچگی به دلیل مننژیت از دست داده به همراه تنها مادرش و در محیطی فقیرانه بزرگ شده است . داستان وقتی دراماتیک میشود که دو خانواده همدیگه رو ملاقات میکنند و بر سر این که چه جوری به خاطر دخترا باهم زندگی کنن جر و بحث میکنند …

چهار بازمانده از یک واقعه تلخ با هم متحد شده اند و سر راهشان زامبی ها را می کشند تا بتوانند جایی را پیدا کنند که “خانه” نام داشته باشد...