«سامي» (ليني) مادر تنهايي است که با پسر کوچکش، «رودي» (کاکلين) در شهر کوچکي در شمال ايالت نيويورک زندگي آرام و بي سر و صدايي دارد. تا اين که برادرش، «تري» (روفالو) به سراغ «سامي» مي رود تا از او پول قرض بگيرد و زندگي با ثبات «سامي» را به هم مي ريزد...
یک بازسازی از سریال تلویزیونی کارگاه گجت. "متیو برودریک" در نقش گجت در ابتدای فیلم از یک تصادف رنج می برد و با "برندا" که جراح رباتیک است آشنا می شود. "برندا" بدن گجت را جوری بازسازی می کند که...
زندگی شخصی یک معلم دبیرستان به واسطه همکاری او با دانش آموزان برای انتخابات مدرسه، و ماجراهایی که در این رابطه در مدرسه رخ می دهد، کمی پیچیده می شود...
سیمبا و نالا صاحب یک توله شیر دختر بنام کیارا شده اند و طبق معمول تایمون و پومبا دو شخصیت معروف فیلم مامور مراقب از توله شیر میشوند ولی آنها نمیتوانند به درستی از کیارا مراقبت کنند و توله شیر داستان ما وارد سرزمین ممنونه میشود و با توله شیری به نام کاوو آشنا شده و با یکدیگر دوست میگردند قافل از اینکه کاوو پسر زیارا یکی از دشمنان اصلی سیمبا می باشد که سعی دارد با سرنگونی سیمبا به پادشاهی سرزمین Pride برسد...
بر اثر آزمايش هاي اتمي فرانسوي ها و غرق شدن يک کشتي عظيم ژاپني در اقيانوس آرام، رد پاي موجودي غول آسا در پاناما پديدار مي شود. کمي بعد موجودي غول آسا، «گودزيلا» وارد نيويورک مي شود و پس از آن که مورد حمله ي نيروهاي ارتش قرار مي گيرد و زخمي مي شود، «دکتر نيکو» (برادريک) مقداري از خونش را آزمايش مي کند و در مي يابد تخم ريزي کرده است.
سام (برادریک) در شهر کوچکی در ایالت نیوانگلند زندگی میکند او از زندگی خود راضی نیست. روزی نامزدش، لیندا (پرستن) به او میگوید به شخص دیگری علاقهمند شده است و میخواهد به نیویورک برود. سام از این حرف او بسیار متعجب میشود و نمیخواهد لیندا را از دست بدهد. برای همین پس از این که لیندا به منهتن میرود او هم به دنبالش به منهتن میرود...
«موفاسا»، سلطان جنگل، فرزند کوچکش، «سيمبا» را جانشين خود اعلام مي کند. برادر بدجنس او، «اسکار» (آيرونز) که مي خواهد سلطان باشد، با کشتن «موفاسا» و گناهکار جلوه دادن «سيمبا»، او را فراري مي دهد و خود حاکم مطلق مي شود. «سيمبا» در جايي دور از خانه و زادگاهش بزرگ مي شود و با ظاهر شدن روح پدر و شنيدن واقعيت تصميم به بازگشت مي گيرد...
"کلارک کلوگ" مرد جوانی است که سال اول خود در مدرسه فیلمسازی نیویورک شروع می کند.پس از اینکه سارقی همه داراییهای او را سرقت می کند او با "کارماین" آشنا می شود.او پیشنهادی به "کلارک" می دهد که نمی تواند رد کند...
فیلم به تبعیض ها علیه سیاهان در جامعه آمریکا بویژه در جنگهای داخلی این کشور می پردازد. این جنگها بین ایالات شمالی، متحدین، و ایالات جنوبی رخ می دهد. مسئولین شهر بوستون در ماساچوست، از ایالات شمالی، که مخالف برده داری هستند هنگی از سیاهان را تشکیل می دهند و «رابرت شاو» (متیو برودریک)، فرزند یکی از متنفذین شهر را فرمانده این هنگ می کنند. شاو به آموزش این هنگ که اکثرا برده های فراری ایالات جنوبی هستند می پردازد اما گویا تبعیض های موجود اجازه رفتن به جنگ را نمی دهند و حتی کفش و لباس نیز به آنها نمی دهند. شاو با این تبعیضات مبارزه می کند و …
یک استاد سابق به آدام یک میلیون دلار پیشنهاد می کند تا مقداری پلاسما را از آزمایشگاه یک شرکت فناوری پیشرفته را بدزدند. آدام از پدربزرگ جنایتکارش کمک می خواهد اما ...
فیلیپ گاستونه دزدی است که از سیاهچالی در آکیلا می گریزد و از این رو مامورین شروع به تعقیب او می کنند. در آستانه دستگیر شدن او، کاپیتان ناوارو با او دوست می شود و …
مشاوران رئيس جمهور توصيه ي «جان مکيتريک» (کولمن) مبني بر استفاده از کامپيوتر WOPR را براي کنترل و هدايت جنگ هسته اي مي پذيرند. همزمان در سياتل، نوجواني به نام «ديويد لايتمن» (برادريک) که با کامپيوتر شخصي خود به انجام کارهاي شگفتي موفق شده، هنگام جست و جو در بازي هاي کامپيوتري با کلمه ي عبور «جاشوآ» به WOPR راه پيدا مي کند.
جاش که از دبیرستان دور افتاده است که در جستجوی دوست دختر گمشده خود پس از آخرالزمان است و در این حین او به گروهی میپیوندد که در راه با آنها به بسیاری از چیزهای عجیب روبرو خواهند شد
این سریال بیشتر بر مشکلات خانواده ها در عصر جدید می پردازد ، زندگی با نژادهای مختلف ، سن های مختلف، اعتقادات مختلف و جنس های مختلف. در خانواده مدرن تضاد ها بیشتر از هر روز نمایان می شود و فاصله بین نسل ها بیشتر و بیشتر. همین تضاد هاست که ما را به خنده وا می دارد. در خانواده مدرن هر کس سعی می کند تا خود را با شرایط خانواده تطبیق دهد ولی هر چه بیشتر تلاش می کند شرایط کمیک تری خلق می شود…