داستان فیلم درباره شخصیتی به نام کمیل می باشد که پس از آشنایی با دختری به نام امیلی به او دل می بندد و این دو عاشق یکدیگر می شوند. اما مشکل بزرگی که در این میان مطرح است اختلاف فرهنگی بزرگ این دو و خانواده هایشان می باشد. خانواده کمیل مسلمان هستند و در ارتباط با عروس آیندهشان بسیار سخت گیر و در طرف مقابل نیز پدر و مادر امیلی چندان علاقه ای به کمیل ندارند...
سال 1951 و در خلال جنگ کُره، مارکوس (لوگان لرمن) یک دانشجوی یهودی اهل نیوجرسی به دانشگاهی در اوهایو می آید، جائی که او باید مسائلی همچون سرکوب جنسی و یهودستیزی دست و پنجه نرم کند...
چهار نوجوان که تصمیم می گیرند تابستان خود را به فرار از خیابان های کلیولند، اوهایو بگذارند و به امید یک زندگی رویایی و یاد گرفتن حرفه ای اسکیت بورد اختصاص دهند, وقتی که اتفاقی آن ها را درگیر خود می کند همه چیز تغییر می کند...
یک خواهر و برادر که به تازگی به خانه پدری خود بازگشته اند متوجه میشوند که پدر و مادرشان برای معروفیت مرگ خود را جعل کرده و ناپدید شده اند ، حال انها چاره ایی جز پیدا کردنشان ندارند...
جنی زندگی هم/جن/س/گرا/یا/نه ی خودش را ادامه میدهد ولی خانواده اش اطلاعی ندارند تا اینکه تصمیم میگیرد تشکیل خانواده بدهد و با زن مورد علاقه اش میکند در حالی که خانواده ی جنی فکر میکنند هم اتاقی اش هست اما.....
داستان درباره یک مرد و زن است که در جستجوی یک طوطی گم شده با هم آشنا میشوند. این ماجرا، آنها را به سفری درونی میبرد تا گذشته را کشف کنند و به آینده امیدوار باشند.
داستان این فیلم برگرفته از دو زندگینامه ی جداگانه ست. فیلم زندگی دو زن را نشان می دهد که از لحاظ زمانی و مکانی با یکدیگر فاصله دارند و هر دو در زندگی به پوچی و بی هدفی رسیده اند ولی در نهایت در می یابند که با ترکیبی از عشق، شجاعت و جسارت هر چیزی امکان پذیر است...
جان روزو، کارآگاه خصوصی در شیکاگو و پلیس سابق نیویورک، که با نوشیدن مشروب با مشکلاتش کنار میآید، در آخرین لحظه مأموریت مییابد تا مردی میانسال را که سوار قطار کالیفرنیا زفیر به مقصد لسآنجلس شده، تعقیب کند.
یک کهنه سرباز از سفر کامل خود در عراق بازمی گردد، اما زمانی که ارتش به طور خودسرانه دستور بازگشت به خدمت میدانی را دریافت می کند، زندگی خود را زیر و رو می کند...
آدریانا 13 ساله در مکزیکو سیتی توسط قاچاقچیان جنسی روسی ربوده می شود. برادر جنایت کار ۱۷ سالهاش شروع به جستجو برای پیدا کردن او میکند. در سرزمینهای مرزی در تگزاس، او از یک پلیس کمک میگیرد...
اواخر دهه ي ۱۹۸۰. «جوزي ايمز» (ترون) به شهر زادگاهش در در مينه سو تا باز مي گردد و کاري در معادن شهر گير مي آورد. اما پس از چندي متوجه تبعيض جنسي در کار مي شود و از صاحبان معدن شکايت مي کند. ماجراي «جوزي» يک شبه به موضوعي جنجالي و ملي تبديل مي شود.
«دالیا ویلیامز» (کانلی) که از شوهرش (اسکات) جدا شده، آپارتمان قدیمی کوچکی در روزولت آیلند نیویورک برای خود و دخترش، «سسی» (گید) پیدا می کند، بی خبر از این که آپارتمان در تسخیر روح ساکن قبلی است…
وینسنت لامارکا پلیسی است که پدرش زمانی در زندان سینگ سینگ به جرم آدمربایی و قتل اعدام شدهاست. پسرش جوی که معتاد است در قتل یک فروشنده مواد مخدر دست دارد و توسط شریک قربانی تعقیب میشود. پدرش وینسنت میخواهد از او در برابر این شریک محافظت کند...
یک تکنسین کامپیوتر جوان و زیبا که تازه کار خود را در دره سیلیکون در دهه 1980 شروع کرده است، مورد تعقیب و آزار همکار عجیب و غریب، خطرناک و روانی با وسواس مریضی قرار می گیرد...
سریال روایتی از رقابت و اختلافات میان دو خانواده ثروتمند در اواخر قرن نوزدهم در شهر نیویورک است. خانواده راسل که تازه به دوران رسیده هستند، سعی میکنند جایگاه خود را در جامعه بالانشین شهر تثبیت کنند. اما خانواده ون ریین که از خانوادههای قدیمی و معتبر شهر هستند، با این موضوع مخالفند و سعی میکنند مانع پیشرفت خانواده راسل شوند.
سریالی پیرامون کاراکتری به اسم Raymond Reddington که در سریال لقبش ”Red” هست خواهد بود . Red که یکی از مشهور ترین تبهکاران تحت تعقیب است ناگهان تصمیم میگیره خودش رو تسلیم پلیس کنه و کمک کنه هر کسی رو که باهاش تاحالا کار میکرده رو معرفی کنه ولی تنها شرطش اینه که با مامور FBI تازه وارد Liz Keen همکاری میکنه...
The Bite که توسط رابرت و میشل کینگ ایجاد و نوشته شده است ، موج دوم غیر منتظره و مرگبار شیوع ویروس کرونا را در شهر نیویورک دنبال می کند. این فیلم زندگی دو همسایه راشل (مک دونالد) و لیلی (شیلینگ) را دنبال می کند ، آنها در قرنطینه در شهر نیویورک زندگی می کنند. در حالی که راشل با بسیاری از مشتریان پزشکی از راه دور و همچنین یک ازدواج متزلزل و بی اشتیاق ...