این داستان زندگی پسری به نام شینسوکه را روایت میکند که از کودکی تا نوجوانی در سایه معادن زغال سنگ و سختیهای کارگری بزرگ میشود. پس از مرگ پدرش در حادثهای دلخراش در معدن، شینسوکه و مادرش با کمک چند مرد بزرگتر سعی میکنند زندگیشان را ادامه دهند.
از دیدگاه ژاپنی ها، این درام جنگی وقایع نبرد اوکیناوا در جنگ جهانی دوم را به تصویر می کشد. یک یورش همه جانبه توسط نیروهای آمریکایی که بیش از 150000 غیرنظامی ژاپنی را به قتل رساند...
فیلم بر روی سه کاراکتر متمرکز است ، "سواشان" یک فراری با تغییر قیافه ، "نوئاجیرو" یک لاتِ بی دست و پا که آرزوی بازیگر شدن در سر دارد و "اوشیماتسو" که به تازگی خانواده خود را ترک کرده است...
یک سامورائی به احساس گناهش در قتل عام یک روستای کوچک چیره می شود. اکنون به عنوان یک رونین او از نقشه گروه سابقش برای اجرای این نقشه در روستایی دیگر باخبر شده و تصمیم می گیرد آنها را متوقف سازد ...
مادر تنها وارث یک لرد فئودال از همسر خود ربوده می شود.همسر به همراه پدر سامورائی اش باید تصمیم بگیرند که می توانند این تصمیم ظالمانه را بپذیرند یا زندگی شان را برای پس گیری او به خطر بیاندازند...
“رینوسوکه” یک سامورائی بدون احساس ترحم و خصوصیات اخلاقی است. وقتی او برای شرکت در مسابقات شمشیربازی مدرسه خود انتخاب می شود، همسر رقیبش به او التماس می کند تا مبارزه را رها کرده و در قبالش خودش را در اختیار او قرار می دهد. او پیشنهاد زن را می پذیرد اما همسرش را در مبازره به قتل می رساند و…
«سیاه مو»: یک سامورایی (میکونی) همسر وفادار (آراتاما) خود را ترک می کند تا با زن دیگری (واتانابه) ازدواج کند… «هوئیچی بی گوش» شبی روح یک سامورایی نزد پسر نوازنده ی نابینایی (کاتسوئو ناکامورا) می آید و از او می خواهد تا برای حاکم خردسال مرده ای آواز بخواند…«یک فنجان چای»: «کانایی سامورایی» (گانمون ناکامورا) مشغول نوشیدن چای عصرانه اش است، که تصویر یک سامورایی دیگررا در فنجان چای خود می بیند… «زن برفی»: دو مرد هیزم شکن (ناکادایی و اوکادا) در برف و بوران در کلبه ای خالی پناه می گیرند. ناگهان، زنی (کیشی) از غیب می رسد و حادثه های عجیبی اتفاق می افتد…
ژاپن، سال ۱۶۳۰، پس از پايان جنگهاى داخلى بسيارى از سامورايىها بىكار شدهاند. سامورايى جوانى ( ايواشيتا ) به اميد لطف، سراغ طايفهى آيى مى رود و وانمود مى كند كه قصد هاراكيرى دارد. اما، برخلاف انتظار، او را مجبور به اين اقدام مى كنند. پس از آن پدرخوانده ى سامورايى ( ناكادايى ) كه دخترش را نيز به همسرى او در آورده، براى انتقام وارد عمل مى شود.
بک تاجر ثروتمند در بستر مرگ اعلام می کند همه ثروتش بین سه فرزند نامشروعش که وجودشان برای خانواده و همکارانش پنهان بوده است تقسیم خواهد شد. گروهی از همکاران و وکلایش تلاشهایی برای بدست آوردن پولهایش می کنند و...
یک مهماندار میانسال بار که دائماً بدهکار است، با محدودیتها و چالشهای اجتماعی متعددی که توسط خانواده، مشتریان و دوستانش برای او ایجاد میشود، مواجه میشود...