مسافران زمان سعی میکنند تا با استفاده از گودزیلا ژاپن را با خاک یکسان کنند تا بتوانند از آیندهی سیاه اقتصادی که قرار است برای این کشور به وجود آید، جلوگیری کنند اما...
"میچیکو" به همراه همسرش دو سال پیش به اوزاکا نقل مکان کرده است. او تمام روز را غذا می پزد، می شورد و خانه را تمیز می کند.همه آرزوها و رویاهایش پنج سال پیش و پس از ازدواجش از بین رفته اند و...
دو دانشمند ژاپنی در خلال سفر به علمی به قطب جنوب، رابطه ای نزدیک با سگهای سورتمه خود برقرار می کنند. آنها پس از ترک قطب برای پیدا کردن سگهای خود به آنجا باز می گردند و...
سه داستان کوتاه از داستان های ایچیو هیگوچی. در اولی ، یک زن جوان پس از یک ازدواج مقدماتی توسط خانواده اش پست می شود. مورد دیگر معضلات و مشکلاتی است که یک خانواده ثروتمند یک نوکر جوان را استخدام می کنند . داستان آخر از روسپی و امیدهای او برای یافتن زندگی جدید را روایت می کند...
پس از انفجار بمب اتمی در هیروشیما و ناکازاکی، ارتش و دولت ژاپن با درخواست متفقین برای تسلیم بدون شرط روبرو می شوند. وزیر دفاع ژاپن افسرانی را رهبری می کنند که اعتقاد دارند حتی تا مرگ همه شهروندان ژاپنی باید به مبارزه ادامه دهند و...
وقتی مردی که اوتوکو نقاش معروف را در نوجوانی اغوا کرده بود دوباره در زندگی او ظاهر می شود، معشوق او نقشه ای برای نابودی مرد و خانواده اش در نظر می گیرد...
بک تاجر ثروتمند در بستر مرگ اعلام می کند همه ثروتش بین سه فرزند نامشروعش که وجودشان برای خانواده و همکارانش پنهان بوده است تقسیم خواهد شد. گروهی از همکاران و وکلایش تلاشهایی برای بدست آوردن پولهایش می کنند و...
در دوران جنگ جهانی دوم، "کاجی" مردی صلح طلب به همراه همسر خود "میچیکو" به دهکده ای کوچک سفر می کند تا به عنوان ناظر در معدن آهن آنجا کار کند و بدین ترتیب به ارتش اعزام نشود. وقتی پلیس ارتش ششصد اسیر چینی را برای کار به معدن اعزام می کند "کنجی" با رهبر آنها صحبت می کند تا خوشان را کنترل کنند. اما روشهای او سیستم فاسد آنجا را ناراحت می کند و...
دو خواهر با پدر خود زندگی می کنند.خواهر جوان وارد یک رابطه شده و باردار می شود. خواهر بزرگتر از شوهرش جدا شده و همراه با بچه اش به خانه پدری بازگشته است. وقتی هردو خواهر می فهمند که مادرشان که تابحال گمان می کردند مرده است هنوز زنده است، بسیار شگفت زده می شوند. وهردو ازداستان زندگی مادرشان دل آزرده می شوند …
چین قرن هجدم. امپراطور، عزادار همسر خود است. خانواده "ینگ" می خواهند همسری به امپراطور معرفی کنند تا بدینوسیله نفوذ خود بر دربار را بیشتر کنند. "ژنرال آن لوشان" یکی از اقوام دور خود را که در آشپزخانه کار می کند را برای معرفی به امپراطور آماده می کنند. امپراطور عاشق او می شود و...