یک زوج عاشق برای فراموشی غم از دست دادن فرزندان خود، به کلبه ای دورافتاده می روند. اما، زن با حضور نیرویی شیطانی و آشکار شدن رازهای تاریک، به مرز جنون می رسد.
ریک و استن و هالی سه دوست که باهم وارد دنیای موازی عجیب و غریب و خطرناک که پر از دایناسور هاست می شوند و برای نجات خود و برگشت به دنیای خود هر کاری می کنند…
«آقای بادوینگ» (رابینز) را برای مأموریتی تجاری فرامی خوانند. «والتر» دوازده ساله (هاچرسن) و برادر کوچک ترش «دنی» (بوبو)، در غیاب پدر به نوعی بازی فکری می پردازند که «دنی» در زیرزمین پیدا کرده است. اما بچه ها خیلی زود در می یابند که بازی «زادورا» قابلیت های نامتعارفی دارد و ناگهان «خانه ی بادوینگ ها» به فضا پرتاب می شود و …
آرون پس از مرگ پدرش به خانه باز میگردد تا به مادر عزادارش کمک کند و با گذشته خود رو در رو شود. او با گشتن میان متعلقات پدرش ، به شیای برمیخورد که بیش از آنچه نشان میدهد درونش نهفته است و…
این سریال در مورد برادران بومر و بردی (داک شا و میچل موسو) متمرکز است، جفتی از دوقلوهای ۱۶ ساله که توسط عمه و داییشان در شیکاگو بزرگ شدهاند و زندگی عادی میکنند. با این حال، وقتی میسون، دبیر امور پادشاهی جزیره کینکو، به دبیرستان آنها میآید، آنها متوجه میشوند که وارثان تاج پادشاهی جزیره هستند و پس از اینکه میسون بردی و بومر را با نسبتشان آشنا میکند، آغاز به درک میکنند که زندگیشان به طور چشمگیری در حال تغییر است. پس از کشف این موضوع، برادران به جزیره کینکو نقل مکان میکنند، یک جزیره آمریکایی، تا نقشهای خود را به عنوان پادشاهان مشترک این ملت جزیره به عهده بگیرند، که عادتها و اسرار عجیب زیادی دارد - در حالی که سعی میکنند مشکلی ایجاد نکنند. تلاشهای بومر و بردی اغلب توسط میکایلا، دختر نوجوان میسون، کمک میشود و توسط لنی، پسرعموی ناراضی، که قصد دارد پسران را خراب کند و تاج را برای خودش بگیرد، مختل میشود. آنها همچنین توسط ریچارد، پادشاه یتیمی که به بومر و بردی کمک میکند، تیم میشوند .
داستان این سریال درباره یک سری اتفاقات بعد از سریال "Star Trek: The Next Generation" محصول سال 1987 می باشد و درباره کاپیتان "ژان لوک پیکارد" و فصل جدیدی از زندگی اش است ...
کارآگاه نیک برکات فکر می کرد که برای کار در دایره ی جناییِ پورتلند آمادست , تا اینکه شروع به دیدن چیزهایی کرد که توضیحی براشون نداشت . و بعد از ملاقات با آخرین بازمانده ی خانوادش , نیک به رازی که در پس این وقایع هست پی می بره . نیک مثل بقیه ی آدمها نیست , اون از نوادگانِ نسلی از شکارچی هاست که به اسم “گریم” شناخته می شن. کسانی که مسوول جلوگیری از تکثیر موجوداتِ ماورالطبیعه هستن. و این گونست که داستانِ نیک آغاز می شه , در حالی که در ابتدا نسبت به این جریان بی میله ولی در حالی که مشغول کار بر روی پرونده های جنایی به همراهِ همکارش هست به جریاناتی بر می خوره که باعث می شه با دنیای این موجوداتِ انسان نما ارتباط برقرار کنه...
Heroes داستان یک سری از افراد را روایت می کند که فکر می کردند مثل بقیه ی مردم هستند تا زمانی که با تواناییهای شگفت انگیزشان از خواب بیدار شدند. مثل : تله پاتی , سفر زمان و پرواز کردن. این افراد به سرعت پی می برند که در جلوگیری از یک فاجعه و نجات نسل بشر نقش مهمی را بازی می کنند و همگی به نوعی تلاش خود را برای نجات دادن دنیا آغاز میکنند...