در طول یک شب، چهار دوست دوران کودکی یک فروشنده مواد مخدر را به قتل میرسانند، حیوانات را نجات میدهند، جسد مردهای را از بین میبرند و قدرت شکست ناپذیر دوستی واقعی را آشکار میکنند...
جیسن از پدربزرگ ثروتمندش، هاوارد متنفر است. جیسن فکر میکند وقتی هاوارد بمیرد، صاحب همه چیز میشود اما اوضاع آنقدر هم ساده باقی نمیماند. وقتی هاوارد میمیرد، جیسن در کانون تجربهای جدید و از پیش طراحی شده قرار میگیرد. ۱۲ وظیفه که هاوارد آنها را هدیه مینامد، جیسن را به طرق مختلف و غیرمحتملی به چالش میکشند...
40 سال قبل "دان هاسکینر" به دنبال بهترین استعدادهای موجود بود,سفید پوست یا سیاه پوست.7 سیاه پوست و 5سفید پوست تیمی افسانه ای بین سالهای 1965-66 را تشکیل دادند.اما مردم شروع به تمسخر آنها کردند.به همین دلیل آنها تصمیم گرفتند با هم جام قهرمانی را تصاحب کنند...
وقتی یک کارآگاه زن شروع به تحقیق در مورد یک رشته قتلهای وحشتناک میکند، به یک پزشک دیوانه میرسد که توانسته است با آزمایشهای ژنتیکی، خود و موجود دستسازش را بیش از ۲۰۰ سال زنده نگه دارد.
یک متخصص ضد تروریسم توسط رئیس جمهور مامور می شود تا تروریستی را که مظنون به برنامه ریزی برای راه اندازی یک دستگاه هسته ای در ایالات متحده است، ردیابی کند...
پس از پیشگویی های یک عارف (مایا آنجلو)، کلانتر (دین کین) یک شهر روستایی جورجیا در سال 1949 پرونده قتلی را که احتمالاً انگیزه های نژادی داشته است، دوباره باز می کند...
السکاندراي ويرجينيا، سال 1971. بر اساس حکم دادگاه، سه دبيرستان - دو دبيرستان سفيد پوستان و يک دبيرستان سياه پوستان - به ناچار و براي نخستين بار در هم ادغام مي شوند. در نتيجه، «بيل يوست» (پاتن) مربي با سابقه ي تيم فوتبال امريکايي يکي از اين سه دبيرستان، مجبور به کناره گيري مي شود و جاي خود را به «هرمن بون» سياه پوست (واشينگتن) مي دهد...
«برايان کسلر» (دو چووني)، نويسنده اي جوان است که براي نوشتن يک کتاب تصميم مي گيرد همراه محبوبه اش، «کري لافلين» (فوربز) که يک عکاس است، سفري را به سوي کاليفرنيا آغاز کند و از محل وقوع چند قتل بازديد مي کند. در طي مسير، «ارلي گريس» (پيت) و نامزدش، «آدل کورنرز» (لوييس) را هم سوار اتومبيل مي کنند، بي آن که هيچ يک از سه نفر ديگر بداند که «ارلي»، يک قاتل فراري است...
آدرین و ماتئو که به تازگی بچهدار شدهاند باید با مشکل پیش آمده در رابطهشان دست و پنجه نرم کنند. آنها باید خاطرات گذشته حقیقت های آزار دهنده را مرور کنند تا با آینده نامعلومشان مواجه شوند.
داستان Ray-Ray McElrathbey ، فوتبالیست تازه وارد دانشگاه Clemson ، که پس از ناپایدار بودن زندگی در خانه ، برادر کوچکتر خود را مخفیانه در دانشگاه بزرگ کرد...
وکاس و ناثان اسکات، دو برادر ناتنی، در شهر کوچک و پرهیاهوی تری هیل، کارولینای شمالی، زندگی میکنند. آنها در زمین بسکتبال و در میان دوستانشان با هم رقابت میکنند و گاهی اوقات با هم اختلاف نظر دارند.
داستان سریال که روایت آن از اوایل دهه هشتاد میلادی آغاز می شود حول نحوه شکل گیری اپیدمی کراک کوکائین در این دوره متمرکز گشته و از شخصیت های داستانی متفاوت و فراوانی بهره می برد. در این دوران و درحالی که جوانی به نام Franklin Saint در تلاش برای ایجاد امپراتوری مواد مخدر برای خود می باشد، ماموری وابسته به سازمان CIA به نام Teddy McDonald در عملیاتی غیر رسمی در تلاش برای یافتن راهی جهت تامین مالی شورشیان نیکاراگوئه است و کشتی گیری مکزیکی به نام Gustavo Zapata در نبرد قدرتی درون خانواده ای تبهکار گرفتار شده است...
محوریت سریال درباره یک وکیل به نام باب و پتی یک نوجوان معروف مدرسه است. درگیری ها و انتقام گیری های این دو نفر علیه یکدیگر، ماجراهای سریال را تشکیل میدهد.
نام سریال یعنی «شهر جادویی» برگرفته از لقب شهر میامی آمریکاست و داستان سریال نیز در همین شهر و در سال 1959 میلادی، پیرامون یکی از بزرگترین هتل های جهان رُخ میدهد. «آیزاک اوانز» شخصیت اصلی این سریال، صاحب هتل بزرگ «دریا نما – Miramar» است. آیزاک همواره رویای ساختن این هتل را داشته و به همین دلیل و برای تامین هزینه های ساخت مجبور شده با رییس باندهای خلافکاری و قماربازی شهر، یعنی «بن دایموند» معروف به «قصاب» شریک شود. «دایموند» که به دلیل علاقه به قمار سرمایه خود را بر روی این هتل قرار داده، تمام تلاشش را میکند تا بازی قمار را راه بیندازد ولی از سوی دیگر آیزاک نمیخواهد پای دارودسته دایموند به هتل او و نزدیک خانواده اش باز شود. از سوی دیگر هم دادستان شهر میامی هم به دنبال دستگیر کردن «بن دایموند» است و آیزاک باید پای خودش را از کارهای دایموند نیز بیرون بکشد.