وقتی یک شوالیه در دنیای قرون وسطایی آیندهنگرانه به خاطر جنایتی که مرتکب نشده است، زندانی میشود، تنها کسی که میتواند به او کمک کند بیگناهی خود را ثابت کند، نیمونا است یک نوجوان بدجنس که اتفاقاً موجودی است که تغییر شکل داده تا او را نابود کند...
یک نویسنده داستان های مخصوص کودکان آپارتمانی اجاره میکند که در کمد این آپارتمان یک در جادویی وجود دارد که به مردم اجازه میدهد واردش شوند و اشتباهات گذشتهشان را تغییر دهند...
مرد فلزی با دختر عموی غیرقابل پیش بینی خود، سوپرگرل، یک تیم را تشکیل داده اند. سوپرمن درباره ی نیروی بیرحمی با نام “برانیاک” آموزش هایی می بیند، کسی که شهر اصلی کریپتون را از دست کاندورها به اسارت کشیده است. سوپرمن باید متروپلیس را محاصره نماید و از سیاره ی مادری خود در برابر نیروی درحال رشد برانیاک محافظت کند و…
"دکتر کارا هاردینگ" پس از مرگ همسرش، به خدا متزلزل شده اما اعتقادش به علم به قوت خود باقیست.برای پذیرش تئوریهای دیگر روانشناسی،پدرش او را به "آدام" بیماری با چند شخصیت مختلف معرفی می کند.پس از مدتی او متوجه می شود که شخصیتهای دیگر او قربانیانی را به قتل رسانده اند و...
نویسندهای که به زادگاهش بازمیگردد تا برای کلاسی از دانشآموزان فارغالتحصیل دبیرستان سخنرانی کند، باید با احساساتش نسبت به شعلهای کهنه و همچنین پیشرفتهای دانشآموزی که برایش داغ است کنار بیاید...
در این قسمت از سری داستان های سوپر من , سوپر من برای انجام یک ماموریت به سمت خورشید حرکت می کند و سافلکس که نقشه ی نابودی سوپرمن را دارد تصمیم می گیرد با استفاده از اشعه خورشید ساختار سلولی او را از بین ببرد و برای همیشه از سر سوپرمن خلاص شود…
جک مبری یک افسر عفو مشروط زندان است که تنها چند هفته ای به بازنشستگی اش مانده. از آخرین پرونده های که او باید رسیدگی کند، پرونده جرالد کریسون معروف به استون است که به جرم حریق به عمد به زندان افتاده است. جک در ابتدا تمایل چندانی به آزادی او ندارد اما استون از همسرش لوکتا میخواهد تا رضایت جک را بگیرد. لوکتا خود را به جک نزدیک کرده و تصمیم دارد با او رابطه برقرار کند. تصمیمی که زندگی هر سه نفر را آشفته میکند ...
بورک روانشناس و نویسنده ی کتاب هایی است که به مردم کمک می کند تا بر مشکلات و غم و اندوه های زندگی اشان غلبه کنند و در این کار خود نیز بسیار موفق و مشهور است. او در یکی از سفرهایش که برای انجام مراسم معرفی کتاب و جلسات روانشناسی است...
لوسی هیل (رنی زلوگر) در یک شرکت بزرگ تولید مواد غذایی در میامی کار میکند اما مسئولان کمپانی که از تولیدات خودشان در یک شهر کوچک راضی نیستند تصمیم میگیرند او را به آنجا بفرستند تا مقدمات بسته شدن آن کارخانه را فراهم کند...
سال ها سال قبل، در سرزمینی با زیبایی هوش ربا، انسان ها غرق در شادی و خوشبختی زندگی می کردند. تا اینکه یک روز به دنبال واقعه ای دور از انتظار، دل پادشاه این سرزمین می شکند. شاهزاده اسیر اندوه و مردم دستخوش نا امیدی می شوند. زندگی دیگر روال سابق را ندارد، البته تا وقتی که دسپرو متولد شود. موشی کوچک با گوش هایی بسیار بزرگ که از تمام موش ها جسورتر است. از چاقو، تله موش و گربه نمی ترسد و بسیار هم کنجکاو است، چون از لحظه تولد شروع به گشتن و یافتن کرده و می خواهد از هر چیز سر در بیاورد. از طرف دیگر عطشی سیری ناپذیر به ماجرا و هیجان او دیده می شود و همین باعث می شود تا یک روز سر از کتابخانه شاهی در آورد. در آنجا خواندن را یاد گرفته و کتاب ها او را به دنیاهای تازه ای رهنمون می سازند.
زندگی یک پسربچه وقتی می فهمد که آخرین نفر از یک گروه از جنگجویان جاودانه است که زندگی خود را وقف مبارزه با نیروهای تاریکی کرده اند ، زیر و رو می شود ...
سریالیست درباره مرگ و مفهوم مرگ و ارتباط بازماندگان با از دست رفته گانشان. ما از یک طرف با روابط این خانواده از هم ریخته مواجه هستیم و از طرفی با حرفه ناشناخته آنها که شامل مراحل مختلف کفن و دفن می شود. از طرفی با دنیای غم زده اطرافیان این مردگان آشنا می شویم که چقدر برای آنها دردآور ولی برای خانواده سریال ما خالی از هر گونه حس است. گاهی زنده ها از مردگان بی احساس تر می شوند...
داستان سریال درباره ی یک مرکز نگهداری از سالمندان هستش که تمرکز داره روی مشکلات پرستارها , دکترها و سرپرست های آنجا و همچنین واقعیتهایی درباره ی دلسوزی ها و سختی ها هنگامِ نگهداری و مراقبت از سالمندان…
داستان کمدی سریال در مورد خانواده "باند" است، که یک خانواده کاتولیک می باشند. "کنی" پسر نوجوان خانواده به شدت در تکاپو هست که به خانواده اش بفهماند که یک مشکل اساسی دارد...