وقتی لیو به لندن نقل مکان می کند، با گروهی مرموز از پسران آشنا می شود که او را به دنیایی رویایی می کشانند. او و گروه رؤیایی سرگردانش مراسمی را برای تحقق بزرگترین رویای خود برگزار می کنند، اما این کار نیاز به یک فداکاری بزرگ و مهم دارد...
میکا برای یافتن هویت خود به اندلس، سرزمین مادری اوستویند، سفر میکند. او در آنجا با زنی که در کنار اسبهای وحشی زندگی میکند، ملاقات میکند و این زن به او در نجات اسبها کمک میکند...
داستان در مورد یک گنجشک یتیم به نام "ریچارد" می باشد که توسط لک لک ها بزرگ شده است. با اینکه همه میدانند او یک گنجشک است، اما خود "ریچارد" اصرار دارد که لک لک بودنش را به بقیه ثابت کند. تا اینکه وقت مهاجرت خانواده لک لکی او فرا میرسد و ریچارد که یک مرغ مهاجر نیست مجبور می شود تنها در جنگل بماند و با هویت واقعی اش روبرو شود...
داستان درباره شخصیت «هری ملیکوز» است؛ او ورزشکار و قهرمان شنا است. اما در این میان یک اتفاق هری و دوستان اش را وارد مسیر تازه ای می کند. شخصیت «ماتیس» دوست هری، و «کارولا» خواهر هری، قصد دارند از راه فاضلاب به برلین غربی بگریزند؛ اما در حین فرار «کارولا» باز می ماند و دستگیر می شود. اینک، هری به همراه ماتیس و عده ای دیگر به فکر ایجاد یک تونل هستند که آنها را از غرب به شرق برلین برساند تا هر کدام بتوانند از این طریق، بازمانده هایشان را به نزد خود بیاورند...
چهار زن محکوم در حالی که در زندان هستند، یک گروه راک تشکیل می دهند. هنگامی که به آنها فرصت داده می شود تا در خارج از محدوده زندان اجرا داشته باشند ، آنها نقشه فرار را طراحی می کنند....
یک تیم ناسازگار از عوامل خدمات ویژه بریتانیا به رهبری یک آمریکایی باید با لباس مبدل ، به یک کارخانه زنانه در برلین نفوذ کرده و دستگاه رمزگشایی را که جنگ را خاتمه می دهد ، برگرداند.