زمانی که دو پدر در بحثی دوستانه به فکر یک مبارزه میوفتند تا ببینند کدامیک برتر از دیگری هست، یکی از آنها مساله را خیلی جدی میگیرد و همه چیز بد پیش میرود، تمام روابط خراب میشود و…
“بِک” و “لیام” کسانی هستند که تنها بودن را ترجیح میدهند و پس از رسیدن به بیطرفی متقابل در رابطهشان، تصمیم میگیرند که با هم سفری "دوستانه" را شروع کنند ...
بر اساس پیشگویی بزرگ تاریخ ، زمان نابودی دنیا فرا رسیده و زمین در حال نابودی و از هم پاشیدن است . حادثه ای عظیم که در سال 2012 در حال اتفاق افتادن است و هر لحظ بر ابعاد ويرانگري اش افزوده مي شود . در اين میان دانشمندي به نام جکسون (John Cusack) در تلاش است که از وقوع آن جلوگیری کند ، اما ...
رائول ( جانی دپ ) به همراه گونزو ( بنیکو دل توره ) برای تهیه گزارش به لاس وگاس آمده اند اما همیشه در حال استفاده از انواع مواد مخدر هستند و فرق بین واقعیت و توهم را نمی توانند تشخیص بدهند. آنها همیشه توهم می بینند تا اینکه گونزو در آسانسور با دختری ( کامرون دیاز ) که خود را خبرنگار معرفی میکند آشنا شده و عاشق او میشود اما مواد مخدر ذهن او را بهم ریخته.
«جک والش» (رابرت دنیرو) استخدام شده تا یک حسابدار مافیا بنام «جاناتان ماردوکاس» (چارلز گرودین) را دستگیر کند. پلیس فدرال در گرفتن رد جاناتان درمانده است، اما جک براحتی او را می یابد و اکنون باید او را از نیو یورک به لس آنجلس ببرد تا ۱۰۰ هزار دلار دستمزدش را بگیرد. از طرفی پلیس فدرال و مافیا نیز به دنبال این حسابدار هستند و همین مساله کار جک را کمی مشکل می کند…
زن و مردی برای سومین قرار "بزرگ"، به ملاقات یکدیگر می روند. مرد که از گفتن اینکه شغلش را از دست داده خجالت می کشد، سعی در پنهان کردن این موضوع دارد، چراکه می ترسد زن او را برای همیشه ترک کند...
یک وکیل مالیاتی اهل نیویورک در یک روز تمام زندگی اش زیر و رو می شود، آن هم زمانی که یک زن آزاده که به او گفته بود برای رفع جرمش به کمکش بیاید، را همراهی کرد...
داستان این سریال درباره گروهی کارمند هستندکه در شرکتی مشغول به کارند. هر یک از این افراد عیبی منحصر به فرد دارند و در راس آنها رئیس آنهاست که بیش از دیگران عیب دارد.
سریال در مورد یه دکتر یا پزشک خانواده که دفتر کارش توی یه محله پایین و فقیر هست. این دکتر که اسمش “بکر” هست، آدم بد اخلاق و بدعنق و بدقلق و کم صبریه و دائم به همه چی ایراد میگیره و غر میزنه. کلا هم ۲ تا دوست داره یکیشون که یه دختره که یه کافه قدیمی رو اداره میکنه و بکر صبحانه و ناهارش رو اونجا میخوره دوست دیگرش هم یه مرد نابینا هست که بغل همون کافه، دکه روزنامه فروشی داره هرروز صبح بکر به این کافه میره، قهوه میخوره و سیگارش رو میکشه بعد میره سرکار. سریال حوادث اطراف این فرد رو نشون میده و نظریات “بکر” و غر زدنهاش و برخوردش با موضوعات مختلف رو بیان میکنه ...